من یک دختر مجرد دهه شصتی بودم، از حالا یک زن بابای دهه شصتی هستم
سختی های ویار
سلام
۱۶روزه ویار دارم و این هفته هم امیکرون!!
احساس افسردگی دارم.حس میکنم نمیتونم شرایط رو تحمل کنم.
بچه ها، کارهای خونه،همسر،دغدغه های بیخود ذهنی،کمالگرایی و توقع بیجا از خودم و شاید از بقیه.
چند روز پیش به شدت احساس تنهایی کردم.حالم بد بود و هیچکس زنگ خونه مو نمیزد که فقط ی حالی بپرسه .
خدا رو شکر خواهر بزرگه اومد و چشمم روشن شد، حس کردم حالم بهتره.
همسرجان هم که میگه کسی که رعایت نکنه و مراقب نباشه عاقبتش همینه و اینجوری منو دلداری میده.
فکر میکنم تو این یک سال و نیم ازدواج سختی های زیادی کشیدم که احساس خستگی دارم.
ولی اینا فقط احساسه و ربطی به واقعیت های زندگی نداره.
زندگی و چالش هاش فقط نیاز به صبر وحوصله و توکل داره.
نیاز داره که خودت رو بدون هیچ توقعی به لحظه های زندگی بسپری ، خودش میره جلو .
دوست دارم اینقدر قوی بودم که راحت سختی هاشو میپذیرفتم و کمتر می نالیدم.
کاش شکرگزار، راضی و تسلیم باشم.الهی آمین.
مطلبی دیگر از این نویسنده
وظیفه زن خانه دار چیست؟
مطلبی دیگر در همین موضوع
نقاشی
بر اساس علایق شما
چرا به داکر نیاز داریم؟