یک زن بابا
یک زن بابا
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

شکرگزاری روز دوم

سلام
بچه ها دیروز اومدن و امروز با حضورشون خداییش نمیدونم چه چیز رو شکر کنم 😇
نوع سبک زندگیم با حضورشون متفاوت میشه..
ولی خدا رو شکر میکنم
۱. باعث صبوری که دارم
۲.اینکه تونستم آرامش خودم رو حفظ کنم
۳.ناهار درست کنم
۴.خواب روز داشتم و کمی حالم بهتر شد
۵.سلامتی همه مون
۶.کتاب خوندن
۷.ذکر گفتن
۸.مدیریت بهتر فضای مجازی
۹.کمی آرامش ذهنم ، ی لحظاتی واقعا ذهنم در آرامش کامل بود و برای من که ذهن مشوشی دارم واقعا جای شکر داره.
۱۰.بعد مدتها رفتم توی کوچه و با همسایه گپ زدم، هر چند ی جاهایی ازنگاه همسایه درباره بچه ها حس منفی گرفتم
۱۱.مهربانی که با بچه ها دارم
۱۲.کودک درون پر شوری که دارم
۱۳.گپ و گفت با میم
امیدوارم فردا شکرگزاری در قلبم نفوذ کرده باشه.

شکرگزاریخدا
من یک دختر مجرد دهه شصتی بودم، از حالا یک زن بابای دهه شصتی هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید