ویرگول
ورودثبت نام
یک زن بابا
یک زن بابا
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

مادر شدم

سلام

بچه داری اولویت اول زندگی من نیست?

اینقدر بچه داری کم اهمیت جلوه داده شده که من هنوز دارم روی ذهن خودم بابت این موضوع کار میکنم تا باور بشه برام.

خانم های خانه دار بیشتر نظافت تمیزی و کدبانویی مهمه براشون.

وقتی وارد یک خانه میشی بیشتر از اینکه از تربیت و یا نوع ارتباط صحبت بشه بیشتر از کدبانوییش میگن.

منم دچار این مشکل شدم و همش فک میکردم تا به این نتیجه رسیدم من بچه داری و مراقبت و تربیت فرزند رو جز کار نمیدونم واسه همین احساس خوبی ندارم و فک میکنم چقدر بیکار هستم و بهتره مشغول به کاری بشم.?

از اون طرف وقتی کارهای خونه رو انجام میدادم و همه چیز مرتب بود حس خوبی دارم.

و چقدر این دردسر میشه برای آدم.

۲-نمیدونم اسمش رو چی بذارم ؛یه چیزی در درونم میگه تو نباید احساس ضعف و یا عیب و نقص کنی.

تو در هر شرایط باید قوی بی عیب و نقص باشی،هیچ چیز تو رو از پا در نیاری حتی تو موقع خسته شدن نباید استراحت کنی و بخوابی تو باید قوی باشی.

احساس منفی نداشته باشی باید پر از شادی،قدرت و امید و انگیزه باشی.

در غیر این صورت تو دختر خوبی نیستی و دیگران از تو تعریف و تمجید نمیکنند و تو رو دوست نخواهند داشت و معلوم نیست با تو چگونه رفتار کنند.

این صدای ذهنمه که این حرفهای منفی رو به من میگه و من رو دچار استرس،اضطراب و ترس میکنه.

گیس گلابتون عزیز میگفت احساساتتون رو برای ادم های معتمد و دلسوز بیان کنید تا شادی سراغتون بیاد و من به خاطر همین موضوع که گفتم یعنی عدم بیان ضعف به کسی این حرفها رو نمیگم مگه اینجا که میدونم دلسوز و معتمدید.

ممنون که هستید❤️❤️❤️

۳-عذاب وجدانهام فراوونه یعنی کافیه جایی چیزی بخونم یا کسی چیزی بگه و من عمل نکنم دچار عذاب وجدان و ترس میشم مثلا بگن بچه رو اینجوری لباس بپوشون و من انجام ندم وای چه عذاب و چه ترسی در درونم به وجود میاد که میدونم الکیه...

به قول صادق حیدری بگو به جهنم و خود سرزنشی نداشته باش ولی من هنوز با خودم به صلح نرسیدم.

کاش مهربونی خدا رو میفهمیدم و درک میکردم..

خدا جوونم کمکم کن تا به ارامش برسم??

۴-مسئولیت داشتن با سرویس دادن متفاوته.

من خیلی فریب ذهنمو میخورم.

مثل الان که میگه تو از سر ترس داری همش سرویس میدی شاید ی کم وجود داشته باشه ولی این حس مسئولیت و انسان دوستی منه که میخوام یاریگر باشم.

۵-باید صدای ذهنم رو مهربون و مثبت کنم و فریبش رو نخورم و نذارم کارهای مثبت منو به صورت منفی برام مطرح کنه

بچهاحساسترس
من یک دختر مجرد دهه شصتی بودم، از حالا یک زن بابای دهه شصتی هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید