ویرگول
ورودثبت نام
Soheil Zarrinkelk
Soheil Zarrinkelk
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

درباره افکتها، قسمت اول - Compression

در طول سالهاي فعاليتم سوال در مورد نحوه کار افکتهاي مختلف مورد استفاده در صداسازي جزو متداول ترين سوالها بوده. به همين علت تصميم گرفتم به پستهاي اينجا يک تنوعي هم بدم و گاهي در مورد نحوه کار افکتهاي مختلف و معرفي پارامترهاي هر کدومشون و نحوه استفاده متداول اونها به زبان ساده مطلب بنويسم. پس در کنار تئوري موسيقي که تا امروز محور اصلي پستهاي من بوده از امروز در مورد افکتهاي مختلف هم صحبت ميکنيم. اين پست رو به طرز کار Compressor اختصاص ميديم.

خب قبل از هرچيز بايد بدونيم نقش Compression چيه. به ساده ترين شکل ممکن معمولا ما به سه دليل زير از اين افکت استفاده ميکنيم:

  1. براي متعادل کردن قسمتهاي با صداي بلندتر و با صداي کمتر يک منبع صوتي، به اين شکل که قسمتهاي بلندتر رو Compress کنيم و قسمتهاي با صداي کمتر رو با افزايش Gain بلندتر کنيم. اين قضيه منجر به کم شدن Dynamic Range صدايي ما و يک دست شدن بيشتر صدا ميشه که البته خيلي جاها هم ميتونه کار ايده آلي نباشه.
  2. تغيير در Transient اوليه صدا و اين که منبع صداي ما Punchy تر صدا بده و يا کمتر Punchy باشه.
  3. دادن ماندگاري بيشتر به منبع اوليه صدا يا همون افزايش Sustain. چيزي که خيلي وقتها نوازنده هاي الکتريک گيتار دوست دارن به اين دليل از کامپرشن استفاده کنن.

براي اينکه بهتر متوجه نحوه کار Compression بشيم در ابتدا لازمه معني و مفهوم بعضي اصطلاح ها رو بدونيم. اولين اصطلاح، Transient، به شکل زير نگاه کنيد.

Transient from a Snare Drum
Transient from a Snare Drum

به قسمت زرد رنگ شکل موج بالا نگاه کنيد. انرژي اوليه شکل موج ضبط شده ما خيلي بيشتر از ادامه اون صداست که کم کم کم ميشه و محو ميشه. به اين قسمت اوليه پرانرژي و بلندتر از نظر حجم صدا Transient گفته ميشه. براي مثال ميتونيد به صداي اوليه يک Snare Drum فکر کنيد و اون ضرب و Punch اوليه کوبنده اي که داره تا صدا محو بشه. بعد از ضبط شدن با ميکروفون، شکل موجي که خواهد داد تقريبا مشابه شکل بالاست. يعني يک صداي خيلي پر افت و خيز و به قولي Dynamic که سرشار از نقاط بسيار بلند و نقاط با صداي کمتره. در واقع وجود اين شکل موج هاي پر از نقاط بلند و نقاط با صداي کم باعث ميشه که شکلي شبيه يک ناقوس و يا به تعبير بعضي شبيه استخوان ستون فقرات يک ماهي رو داشته باشيم. خيلي وقتها چنين شکل موج هايي نياز به مقداري تغيير دارن تا صداي Balanced تري داشته باشيم و مقداري از اين Dynamic کم کنيم. اينجاست که Compression به کمک ما مياد.

درباره Threshold

دومين تعريفي که بايد باهاش آشنا بشيم Threshold نام داره. اين کلمه به فارسي ميتونه به "آستانه" ترجمه بشه و در افکت Compressor منظور زمانيه که افکت فعال بشه و به کار روي سيگنال ورودي مشغول بشه. به شکل زير نگاه کنيد:

Threshold يا آستانه فعال شدن
Threshold يا آستانه فعال شدن

در واقع ما براي افکتمون تعريف ميکنيم که بعد از اينکه شکل موج ما به بلندي صداي مشخصي (که با واحد دسي بل يا dB سنجيده ميشه) رسيد افکت فعال بشه. به عبارتي هر چقدر سيگنال اوليه ما از اين آستانه بلندتر باشه توسط افکت ما compress و فشرده خواهد شد. در واقع با تعيين کردن مقدار Threshold ما مشخص ميکنيم که چه مقدار از صداي شکل موج ما بايد کم بشه.

درباره Ratio

پارامتر سوم، Ratio يا ضريب نام داره. معمولا اين ضريب توي افکتها به صورت دو عدد که پشت سر هم ميان و با يک نقطه جدا شدن ديده ميشه. يعني x:y ، مقدار عدد اول هرچقدر بيشتر باشه مقدار کم شدن يا compress شدن سيگنال اوليه بعد از فعال شدن compressor (بعد از عبور از threshold) بيشتر خواهد بود. براي مثال اگر مقدار ratio براي ما 2:1 باشه اين به اين معناست که سيگنال بعد از عبور از آستانه کمپرشن نصف خواهد شد، اگر 4:1 باشه مقدارش به ربع مقدار اوليه تغيير ميکنه. معمولا مقادير متعارف براي عدد اول بين 1.5 تا 10 متغير هستن ولي ممکنه مواردي مثل Infinite:1 رو هم ببينيد که عملا افکت compressor رو تبديل به يک Limited ميکنه.

ضريب يا Ratio
ضريب يا Ratio

انتخاب Ratio براي سناريوهاي مختلف متفاوته، اين که شما در حال کامپرس کردن صداي خواننده، يک Snare Drum يا گيتار هستيد و يا اينکه از compressor در مرحله نهايي ميکس يک ترک داريد استفاده ميکنيد باعث ميشه که انتخاب هاي مختلفي رو انجام بديد. و طبيعتا عدد پايينتر مقدار نامحسوس تري از compression رو به جا ميگذاره.

درباره Attack and Release

و بالاخره بايد در مورد اين صحبت کنيم که افکت کامپرسور با چه سرعتي فعال و با چه سرعتي غير فعال بشه. اين نسبت ها که با واحد ميلي ثانيه (ms) سنجيده ميشن attack time و release time نام دارن. در واقع attack time زماني رو مشخص ميکنه که افکت بعد از عبور سيگنال اوليه از threshold فعال بشه و release time مشخص ميکنه که بعد از اين که شکل سيگنال اوليه باز به مقداري کمتر از threshold برگشت چه زماني طول بکشه تا compressor فعاليت خودش رو متوقف کنه. براي درک بهتر ميتونيد به compressor مثل دروازه يک قلعه قديمي فکر کنيد که چقدر طول ميکشه تا اين دروازه باز و بسته بشه. اين باز و بسته شدن رو با اين دو پارامتر کنترل ميکنيم. به شکل زير نگاه کنيد:

فعال شدن compressor با تعريف attack and release time
فعال شدن compressor با تعريف attack and release time

استفاده از زمان بندي مناسب براي attack و release هم بسيار مهمه. attack time خيلي پايين يا اصطلاحا fast attack باعث ميشه که سيگنال ما خيلي سريع فشرده بشه و از اون سمت release time خيلي سريع ميتونه باعث ايجاد صداي غيرواقعي در سيگنال ما بشه. باز بستگي به سناريوهاي مختلف براي compress کردن صدا بايد از زمانهاي مختلفي استفاده کرد. شکل زير رو نگاه کنيد. در اين شکل واکنش هاي متفاوت سيگنال به زمان بندي متفاوت براي attack و release شدن کامپرسور رو ميبينيد:

واکنش سيگنال به تعريف هاي مختلف attack and release time
واکنش سيگنال به تعريف هاي مختلف attack and release time

خب اين از قسمت اول صحبت در مورد افکت Compressor. در قسمت بعدي در مورد مواردي مثل استفاده از compressor براي چند ساز مختلف و سناريوهاي مختلف صحبت ميکنيم. به اضافه اينکه سعي ميکنم مواردي از انتخاب هاي اشتباه يا خطاهاي معمول در استفاده از اين افکت رو بنويسم. تا اون موقع بهتره که با پارامترهاي اصلي اين افکت که در اين پست نوشته شده کمي کار کنيد و خيلي خوب با نحوه کار هر کدوم روي شکل سيگنال ورودي صداتون آشنا بشيد.

تا بعد...




آموزشموسيقيcompressionمهندسي صداافکت هاي صوتي
نوازنده و مدرس گیتار الکتریک - IT Man - علاقه مند به هنر، علم و تکنولوژی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید