برخلاف پستهاي قبلي اين بلاگ که بيشتر در مورد پستهاي آموزشي در مورد تئوري موسيقي و يا در مورد صداسازي و افکتها مينوشتم، اين بار تصميم گرفتم کمي از اون فضا فاصله بگيرم و اين پست رو اختصاص بدم به يک موضوع و يک سوال مهم. انگيزه اصلي نوشتن اين پست هم يکي از ويديوهاي اخير Troy Stetina در کانال يوتوبش بود که در مورد همين موضوع صحبت کرده و دقيقا موضوعي رو مطرح کرده که براي من هم در طي سالهايي که مشغول آموزش گيتار الکتريک و تدريس هستم پيش اومده.
موضوع اين سوال تکراريه که خيلي از کساني که يا ساز زدن رو شروع کردن و يا مدتي از ساز زدنشون گذشته ميپرسن: "آيا من استعداد لازم براي نوازندگي دارم يا نه؟"
اعتقاد من اينه که نوازندگي يک ساز احتياج به چيزي به اسم "استعداد" نداره. نوازندگي يک فرايند تمريني و فيزيکيه و شايد بشه به نوعي با ورزش کردن مقايسه اش کرد. اگر کسي که هدفش نوازندگيه روند تمريني درست، دقيق و با بهره داشته باشه قطعا موفق به ياد گرفتن نوازندگي حتي در سطوح خيلي بالا ميشه. در واقع اين کاريه که هر کسي ميتونه انجامش بده. به شرط اينکه زمان لازم رو بزاره و به درستي تمرين کنه. بعضي افراد ممکنه اين روش درست تمرين کردن رو زودتر و يا شخصا پيدا کنن (و اين به استعداد تعبير بشه.) ولي واقعيت اينه که حتي اون افراد هم در درازمدت از کساني که ديرتر اين روش و خط مشي نوازندگي و تمرين درست رو کشف ميکنن (چه به تنهايي و چه به کمک يک مدرس) خيلي جلوتر نيستن.
مشخصا به عنوان يک نوازنده همه ما لازمه که علاقه و اشتياق مشخصي براي ساز زدن داشته باشيم، نياز داريم براي اين کار زمان بگذاريم و نياز داره در حد مشخصي (که براي هر آدمي ميتونه متفاوت باشه) ساز زدن رو در اولويت انتخابهامون بگذاريم. کسي که اين روند رو طي کنه و در عين حال به درستي تمرين کنه دير يا زود به نتيجه دلخواه ميرسه.
پشتکار مهم تر از استعداد
واقعيت اينه که آدمهاي بااستعداد زيادي در دنيا هستن که عده زياديشون به جاي خاصي نميرسن. براي اينکه کار خاصي در جهت پرورش اين استعداد نميکنن. اگر به عنوان نوازنده پشتکار لازم رو داشته باشيد حتما با گذر زمان بهتر خواهيد شد. بله ممکنه نگرش شما به تمرين درست نباشه و نياز به تغيير اون داشته باشيد، ولي اگر روشهاي مختلف رو امتحان کنيد تا به روش درست برسيد اين موفقيت قطعا به دست مياد. صد البته که الزاما هر کدوم از ما تبديل به Joe Satriani يا Steve Vai آينده نميشيم. اما قطعا به يک نوازنده استاندارد و قابل قبول تبديل شدن کاملا در دسترس و واقع گرايانه خواهد بود. همونطور که هر کسي با مرور زمان مواردي مثل رانندگي يا يک زبان جديد رو ياد ميگيره نوازندگي هم عمليه که بيش از هر چيزي نياز به تمرين درست و مستمر داره.
در هنري مثل موسيقي و نوازندگي موارد خيلي زيادي سليقه اي و وابسته به نظرات يک شنونده است، همه ما سلايق متفاوتي داريم و موسيقيهاي مختلفي گوش ميديم. موزيک محبوب من ممکنه از نظر شما اصلا جذاب نباشه و برعکس. ولي حتي در نوازندگي هم مواردي وجود داره که به صورت مطلق قابل بررسي هستن و خيلي به نظرات وابسته نيستن. تکنيک نوازندگي جزو اين موارد به حساب مياد. و مهم اينه که ما اين تفاوت رو تشخيص بديم. وقتي قطعه اي رو اجرا ميکنيم که از نظر اجرا مشکل داره و به درستي اجرا نميشه نيازه که مشکل به درستي بررسي بشه و سعي بر برطرف کردنش با تمرين بيشتر بشه. اين موارد خيلي به سليقه ارتباط نداره و بحث فقط به دست آوردن سطح توانايي مشخصي براي اجراي درست يک قطعه موسيقيه.
در هر سطحي از نوازندگي باشيم و هرچقدر تجربه داشته باشيم، هميشه موارد بسيار زيادي براي يادگيري هست که ما ازش غافل بوديم، از تکنيک نوازندگي گرفته تا تئوري موسيقي، از تمرين روي شنيدار يا اصطلاحا Ear Training تا بداهه نوازي. مهم اينه که سعي کنيم در تمام اين جبهه ها با تمرين درست و پشتکار بهتر بشيم و در ورطه تکرار چيزي که هستيم نيفتيم. اين نگاه و اين روند، بسيار موفق تر از تکيه کردن به چيزي به اسم "استعداد" به حساب مياد.
براي مثال براي اجراي يک جمله موسيقيايي (Musical Phrase) که اجراش برامون سخته، در درجه اول بهترين کار فکر کردن و پاسخ دادن به اين سواله که "چه چيزي جلوي اجراي درست اين جمله رو ميگيره؟" آيا مشکل زمان بندي وجود داره؟ مشکل سرعت؟ تکنيک و تميزي درست جمله؟ اجراي درست articulation؟ و يا مورد ديگه اي مطرحه؟ وقتي بتونيم مشکل رو به اين شکل ايزوله و محدود به قسمت مشخصي بکنيم، قطعا حل کردن راه حلش هم ساده تره.
و در نهايت، صبر و حوصله. به شخصه معتقدم نوازندگي خوب يک هدف نيست. بلکه يک مسيره. مسابقه هم نيست. هر کدوم از ما زماني وارد اين مسير شديم و داريم از طول اين مسير لذت ميبريم. مهم اينه که اين مسير رو با حوصله و دقت طي کنيم. در موسيقي ميانبر خاصي وجود نداره. نتيجه خوب با تمرين هدفمند و درست به دست مياد و اگر به دنبال ميانبر زماني هستيم هم چاره اي جز زمان بيشتر گذاشتن نيست. در نهايت مهمترين چيز لذت بردن از تمرين و نواختن موسيقيه. چيزي که قاعدتا اولين پارامتر بوده که باعث شده ما به سمت ساز کشيده بشيم و شروع به تمرين کردنش بکنيم. خيلي مهمه که اين نکته رو هيچ وقت فراموش نکنيم و اون انگيزه و drive اوليه از يادمون نره. شوق و اشتياق روز اولي که ساز رو دست گرفتيم بايد هميشه به همون شکل (و چه بسا بيشتر از روز اول.) با ما همراه باشه.
اميدوارم مفيد بوده باشه.
تا بعد...