همانطور که چرخه حیات همه موجودات زنده به سه مرحله ورود، رشد و خروج تقسیم می شود، انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. در حالی که بشر در دو مرحله نخست یعنی تولد و رشد، پیشرفت های چشمگیری داشته و بر بسیاری از عوامل مؤثر بر آن تسلط یافته است، مرحله پایانی این چرخه همچنان تحت سلطه عوامل تصادفی و غیرقابل پیشبینی باقی مانده است.
تصمیمگیری آگاهانه در خصوص آغاز حیات و تلاش برای ارتقای کیفیت زندگی در طول دوره رشد، همواره از دغدغههای اصلی بشر بوده است. با این حال، به نظر میرسد که انسان در مواجهه با مرگ، بیشتر به پذیرش سرنوشت و تسلیم در برابر طبیعت تمایل نشان میدهد.
این پرسش اساسی مطرح میشود که آیا میتوان و باید برای مرحله پایانی زندگی نیز برنامهریزی کرده و کنترل بیشتری بر آن اعمال نمود؟ این پرسش، نه تنها ابعاد فلسفی و اخلاقی عمیقی دارد، بلکه چالشهای علمی و تکنولوژیکی پیچیدهای را نیز پیش روی بشر قرار میدهد.
لازم به ذکر است که هرگونه تلاش در این زمینه میبایست با رعایت کامل اصول اخلاقی و حقوق بشری صورت پذیرد و به هیچ وجه نباید به معنای ترویج خشونت، خودکشی یا اقداماتی برخلاف کرامت انسانی تلقی شود.
مطالعه و بررسی این موضوع از زوایای مختلف، میتواند به شناخت بهتر ماهیت انسان و جایگاه او در جهان هستی کمک کرده و افقهای جدیدی را برای تحقیقات علمی و پیشرفتهای تکنولوژیکی بگشاید.
بازنویسی با Gemeni