
اصل کار دوم؛ چرا یک پروژه موازی میتواند موتور اصلی پیشرفت شغلی شما باشد
در جادهی زندگی، بسیاری از ما تنها به سمت مقصد اصلی میرویم—آن شغلی که در قراردادها نوشته شده، آن میز کاری که هر روز کنار آن مینشینیم. اما گاهی یک مسیر فرعی، باریکی از میان جنگلهای ناشناخته، حقیقتی تازه را آشکار میکند.
پروژه جانبی شما، مانند رودخانهای کوچک در دل بیابان است؛ شاید در ابتدا بیاهمیت به نظر برسد، اما قطره به قطره، زمین اطراف را زنده میکند. یادگیری یک مهارت تازه یا ساختن یک محصول کوچک، همچون مناجات سحرگاهی است—نه برای شنیده شدن توسط جهان، بلکه برای بیدار شدن روح خودتان.
در سنتهای کهن هند، استادان همیشه شاگردان را به «راه دوم» دعوت میکردند؛ راهی که از مسیر اصلی جدا میشود تا چشم و دل را برای دیدن بیشتر آماده کند. این راه دوم همان پروژه موازی است؛ آن فعالیتی که نمیگذارد ذهن شما در قالبی خشک بماند، بلکه خلاقیت را همچون معبدی روز به روز بازسازی میکند.
ارتقاء جایگاه شغلی، گاه نه از فشار کار روزانه، بلکه از آموختههای آرام و پنهان همین مسیر جانبی برمیآید. هر مهارت، هر تجربه، یک دانهٔ بذر است؛ امروز در باغچهٔ کوچک پروژه جانبی کاشته میشود، فردا سایهای بزرگ بر مسیر اصلیتان میاندازد.
پس اگر راهتان کمی بیروح شده، در جستجوی «اصل کار دوم» باشید؛ شاید نردبان شما به سوی آسمان در همین مسیر سایهدار پنهان باشد.