در محیطهای کاری امروز، سلامت روانی اهمیت بیشتری نسبت به گذشته یافته است - این موضوع میتواند ناشی از تغییرات نسلی، افزایش آگاهی یا تأثیرات پاندمی باشد. مطالعه اخیر بنیاد رزولوشن نشان داد که یکسوم از افراد ۱۸ تا ۲۴ ساله اکنون علائمی از مشکلات معمول سلامت روانی، مانند افسردگی یا اضطراب، را گزارش میدهند. با ورود نسل زد به محیط کار، نیاز به یک رویکرد جامعتر به رفاه کارکنان به عنوان بخشی از مدیریت انسانمحور و همدلانه بیشتر احساس میشود.
مدیران خط مقدم نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. تأثیر آنها فراتر از تخصیص وظایف است و واقعاً در خط مقدم حمایت و شناخت نیازهای سلامت روانی تیمهای خود قرار دارند. یک مدیر خط مقدم حمایتی میتواند محیط کاری مثبت ایجاد کند، در حالی که یک مدیر ناکارآمد ممکن است به طور ناخواسته به استرس و اضطراب دامن بزند. مدیران خوب باید رویکرد خود را تغییر دهند تا از رفاه عمومی تیم پشتیبانی کنند و همچنین به روشهای مختلف کاری نوآورانه و متفاوت توجه کنند. برای پوشش دادن این موضوع، سازمانها باید در آموزشهایی سرمایهگذاری کنند که مدیران خط مقدم را توانمند سازد تا مسائل مربوط به سلامت روانی را درک کنند و حمایت مناسب را ارائه دهند.
البته، مسئولیت ایجاد فرهنگی که در آن سلامت روانی اولویت داشته باشد نباید فقط بر عهده مدیران خط مقدم باشد. تعهد سازمان باید از رهبری سازمان نشأت بگیرد که باید از ابتکارات سلامت روان حمایت کرده و برای ایجاد فرهنگی که ارزشهای رفاه و تنوع عصبی را گرامی میدارد، تلاش کنند.
با این حال، باید به تعادلی دقیق توجه کنیم. باید به عنوان کارفرما نقش خود در حمایت از رفاه کارکنان را بپذیریم، اما بدون آنکه از مرزها فراتر برویم یا خطوط را محو کنیم. در نهایت، ما کارفرما هستیم، نه مشاوران کوچک، و کارکنان بالغ هستند و قادر به مراقبت از خود هستند. کلید این است که محیطی مثبت و امن فراهم کنیم که در آن افراد احساس کنند میتوانند نگرانیهای خود را در مورد رفاه یا چالشهای تنوع عصبی به اشتراک بگذارند و بدانند که از منابع و حمایت کارفرمایان خود برخوردار خواهند بود.
با توجه به افزایش آگاهی و توجه به مسائل سلامت روانی، سازمانها نیاز دارند تا نه تنها از جنبههای فنی کارمندان خود حمایت کنند، بلکه به جنبههای روانی و عاطفی آنها نیز توجه کنند. نقش مدیران خط مقدم در این زمینه بسیار حیاتی است، زیرا آنها به طور مستقیم با کارکنان در تعامل هستند و میتوانند اولین نشانههای مشکلات روانی را شناسایی و از آن جلوگیری کنند. آموزش و سرمایهگذاری در این زمینه نه تنها به افزایش رضایت و کارایی کارکنان منجر میشود، بلکه به ایجاد یک فرهنگ سازمانی مثبت و حمایتی نیز کمک میکند. همچنین، تعهد رهبری سازمان به این موضوع نشاندهنده اهمیت واقعی سلامت روانی در محیط کار است و میتواند الگویی برای دیگر سازمانها باشد. با این حال، باید به مرزهای حرفهای توجه داشت و از مسئولیتپذیری افراطی جلوگیری کرد. این تعادل میتواند بهترین نتیجه را در حمایت از رفاه کارکنان به همراه داشته باشد.
https://pmlive.com/pharma_thought_leadership/mental-health-in-the-workplace-the-vital-role-of-good-people-management/
chatgpt 4o