سهراب خان‌بدر | Sohrab Khanbadr
سهراب خان‌بدر | Sohrab Khanbadr
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

حل مسئله با خلاقیت


Sohrab, a seasoned teacher with a twinkle in his eye, scanned the classroom. His students, usually a lively bunch, were unusually subdued. A quick glance at Parham, his brightest student, confirmed his suspicion. Parham's brow was furrowed in frustration as he stared at a particularly tricky physics problem. Sohrab smiled. He knew exactly what to do. Instead of simply giving Parham the answer, Sohrab erased the problem from the board and replaced it with a seemingly unrelated riddle: "What has an eye but cannot see?" The class, momentarily confused, watched as Parham's eyes widened in realization. A grin spread across his face as he blurted out, "A needle!" Sohrab nodded, a knowing glint in his eye. With that subtle nudge, Parham, now back on track, solved the physics problem with renewed enthusiasm, the click of understanding echoing in the classroom.


سهراب، معلمی کارکشته با برق شیطنت در چشمانش، کلاس درس را اسکن کرد. دانش‌آموزانش، که معمولاً گروهی پرشور بودند، غیرعادی ساکت بودند. نگاهی گذرا به پرهام، باهوش‌ترین دانش‌آموز او، تردیدش را تأیید کرد. ابروهای پرهام در حالی که به یک مسئله فیزیک به خصوص دشوار خیره شده بود، در هم آمیخته بود. سهراب لبخند زد. او دقیقاً می‌دانست چه کاری باید انجام دهد. به جای اینکه به سادگی به پرهام پاسخ دهد، سهراب مشکل را از روی تخته پاک کرد و آن را با معماي به ظاهر نامرتبطی جایگزین کرد: «چه چیزی چشم دارد اما نمی‌تواند ببیند؟» کلاس برای لحظه‌ای گیج شد، تماشا کرد که چشمان پرهام از درک مطلب گشاد شد. لبخندی روی صورتش نقش بست و فریاد زد: «سوزن!» سهراب با درخشش آگاهانه در چشمانش سرش را تکان داد. با آن ضربه ظریف، پرهام که اکنون دوباره روی مسیر قرار گرفته بود، مشکل فیزیک را با شور و اشتیاق دوباره حل کرد، صدای کلیک درک در کلاس درس طنین انداز شد.



  • Seasoned (کارکشته): Experienced and skilled.
  • Twinkle (برق): A small, bright light that flashes on and off.
  • Scanned (اسکن کرد): Looked at something quickly and carefully.
  • Subdued (غیرعادی ساکت): Quieter than usual.
  • Confirmed (تأیید کرد): Made certain of something.
  • Furrowed (در هم آمیخته): Wrinkled or creased.
  • Frustration (ناامیدی): A feeling of annoyance or disappointment caused by something difficult or impossible to do.
  • Tricky (دشوار): Difficult or complicated.
  • Nudge (ضربه ظریف): A gentle push or encouragement.
  • Subtle (ظریف): Not obvious or easily noticed.
  • Realization (درک مطلب): The act of understanding something clearly.
  • Grin (لبخند): A wide smile.
  • Blurted out (فریاد زد): Said something suddenly and without thinking.
  • Echoing (طنین انداز شد): Reverberating or sounding back.

موفق باشید.

درک مطلب
چیزی مثبت بگو، و چیز مثبت خواهی دید." — جیم تامپسون من کیستم ؟ من کجا هستم ؟ من چه میخواهم ؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید