سهراب خان‌بدر | Sohrab Khanbadr
سهراب خان‌بدر | Sohrab Khanbadr
خواندن ۱ دقیقه·۳ روز پیش

داستان: پروانه‌ی خاکستری

داستان: پروانه‌ی خاکستری


در باغی پر از گل‌های رنگارنگ، پروانه‌ای خاکستری زندگی می‌کرد. همه پروانه‌ها به رنگ‌های روشن و درخشان بودند و پروانه‌ی خاکستری احساس می‌کرد که از جمع آن‌ها جداست. او همیشه به رنگ‌های زیبای دیگر پروانه‌ها نگاه می‌کرد و حسرت می‌خورد. یک روز، یک مورچه پیر به او گفت: "دوست من، زیبایی فقط به رنگ نیست. تو با بال‌های خاکستری‌ات، شبیه یک ابر باران‌زا هستی. شاید رنگت چشمگیر نباشد، اما آرامش و لطافت تو، زیبایی بی‌نظیری دارد." پروانه‌ی خاکستری به حرف‌های مورچه فکر کرد و متوجه شد که زیبایی، مفهومی بسیار گسترده‌تر از رنگ است. او به جای اینکه به رنگ‌های دیگر حسادت کند، به زیبایی منحصر به فرد خودش پی برد.


Gemeni

چیزی مثبت بگو، و چیز مثبت خواهی دید." — جیم تامپسون من کیستم ؟ من کجا هستم ؟ من چه میخواهم ؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید