سهراب خان‌بدر | Sohrab Khanbadr
خواندن ۱ دقیقه·۱۲ روز پیش

کومورِبی و چای سبزِ مادربزرگ

یک لغت جالب از زبان ژاپنی "Komorebi" (کوموره‌بی) است. این کلمه به معنای نور خورشید است که از بین برگ‌های درختان عبور می‌کند و بر روی زمین می‌افتد. این واژه حس زیبایی و آرامش را به تصویر می‌کشد و نشان‌دهنده ارتباط عمیق فرهنگ ژاپنی با طبیعت است. خیلی زیباست، نه؟



کومورِبی و چای سبزِ مادربزرگ

خورشید، با دستانی نرم و طلایی، از میان شاخه‌های درختان افرا عبور می‌کرد و بر حیاط کوچک مادربزرگ نقشی از نور و سایه می‌انداخت. این همان کومورِبی بود، آن بازی لطیف آفتاب و برگ‌ها، که در سکوتِ بعدازظهرهای تابستان، چای را خوش‌طعم‌تر و جهان را آرام‌تر می‌کرد.

رِیکو، دخترکی دوازده‌ساله، روی سکوی چوبی خانه نشسته بود و با پاهای آویزان، زمین را لمس می‌کرد. نسیمی آرام از کوهستان‌های دوردست می‌وزید و عطر چای سبزی را که مادربزرگ در فنجان‌های سفالی می‌ریخت، با خود می‌آورد.

– «کومورِبی را می‌بینی، رِیکو؟» صدای آرام و سالخورده‌ی مادربزرگ، در هوای گرم پیچید.
– «بله… نور که از لابه‌لای برگ‌ها می‌گذرد.»
– «درست است. اما کومورِبی فقط نور نیست. این همان چیزی است که بین بودن و نبودن می‌رقصد. مثل وقتی که طعم چای را حس می‌کنی، اما قبل از اینکه بتوانی توصیفش کنی، محو می‌شود.»

رِیکو جرعه‌ای از چای نوشید. تلخی ملایم آن، با لطافتی نادیدنی در دهانش آمیخته شد. برای لحظه‌ای، انگار چای، نور، نسیم و صدای مادربزرگ یکی شدند.

مادربزرگ خندید و افزود: «زندگی هم مثل کومورِبی است. لحظه‌هایی که از میان روزمرگی‌های ما عبور می‌کنند و فقط اگر دقت کنی، می‌توانی زیبایی‌شان را ببینی.»

رِیکو به نورهای لرزان روی سکوی چوبی نگاه کرد، جرعه‌ای دیگر از چای نوشید و برای نخستین بار، فهمید که چطور لحظه‌های کوچک، می‌توانند ابدی باشند.



ZiGap / ChatGpt 4o/ Bing Create

چیزی مثبت بگو، و چیز مثبت خواهی دید." — جیم تامپسون من کیستم ؟ من کجا هستم ؟ من چه میخواهم ؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید