ویرگول
ورودثبت نام
سهراب خان‌بدر | Sohrab Khanbadr
سهراب خان‌بدر | Sohrab Khanbadr
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

یک روز عادی در سال 2052

یک روز عادی در سال 2052

آلارم هوشمند روی مچ دست آوا به آرامی شروع به لرزیدن کرد. با یک حرکت نرم، آن را خاموش کرد و از تخت بیرون آمد. روبات خدمتکار، که با هوش مصنوعی پیشرفته‌ای کار می‌کرد، در حال آماده‌سازی صبحانه بود. یک فنجان قهوه‌ی داغ با عطر دلنشین و یک تکه نان تست با طرح صورت آوا روی بشقاب قرار گرفت. آوا لبخندی زد و رو به روبات گفت: "ممنون، الکسا. امروز چه خبره؟"

الکسا با صدایی آرام و دلنشین پاسخ داد: "امروز هوای خوبی داریم، آوا. جلسه مهمی با تیم طراحی در ساعت 10 صبح داری. تمام فایل‌های مورد نیازت روی عینک واقعیت افزوده‌ت آپلود شده. همچنین، یک یادآوری برای خرید هدیه تولد مامان برای فردا ثبت کردم."

آوا عینک واقعیت افزوده‌اش را بر چشم گذاشت و به سمت پنجره رفت. با این عینک، شهر آینده‌نگر با تمام جزئیاتش جلوی چشمانش نمایان شد. ساختمان‌های بلند و براق، خودروهای خودران که در خیابان‌ها روان بودند و پارک‌های سرسبز که با نورهای رنگی تزئین شده بودند.

در طول روز، آوا با استفاده از واقعیت مجازی در جلسات شرکت می‌کرد و با همکارانش در نقاط مختلف جهان ارتباط برقرار می‌کرد. او همچنین از دستیار هوشمندش برای انجام بسیاری از کارهای روزمره استفاده می‌کرد. از رزرو رستوران گرفته تا خرید آنلاین، همه چیز با چند فرمان صوتی انجام می‌شد.

با وجود تمام این پیشرفت‌ها، آوا احساس تنهایی می‌کرد. ارتباطات انسانی به شکل سنتی رو به کاهش بود و افراد بیشتر وقت خود را در دنیای مجازی سپری می‌کردند. او به یاد دوران کودکی‌اش افتاد که با دوستانش در پارک بازی می‌کردند و بدون هیچ وسیله‌ی الکترونیکی به سر می‌بردند.

یک روز، آوا تصمیم گرفت که از دنیای مجازی فاصله بگیرد. او عینک واقعیت افزوده‌اش را برداشت و به پارک رفت. در آنجا، چند نفر را دید که در حال بازی با سگ‌های رباتیک خود بودند. آوا لبخندی تلخ زد و به راهش ادامه داد.

در حالی که روی یک نیمکت نشسته بود، به آسمان نگاه کرد. ستاره‌ها درخشش خاصی داشتند و او احساس کرد که به چیزی فراتر از تکنولوژی نیاز دارد. در آن لحظه، تصمیم گرفت که بیشتر وقت خود را به ارتباط با انسان‌ها اختصاص دهد و از نعمت‌های دنیای واقعی لذت ببرد.

این داستان کوتاه، تصویری از آینده‌ای را به تصویر می‌کشد که در آن تکنولوژی به طور گسترده‌ای در زندگی روزمره نفوذ کرده است. اما در عین حال، به چالش‌های احتمالی این پیشرفت‌ها مانند تنهایی، کاهش ارتباطات انسانی و وابستگی بیش از حد به فناوری اشاره می‌کند. این داستان نشان می‌دهد که با وجود تمام پیشرفت‌های تکنولوژی، انسان همچنان به ارتباطات اجتماعی و تجربیات واقعی نیاز دارد.


Gemini

چیزی مثبت بگو، و چیز مثبت خواهی دید." — جیم تامپسون من کیستم ؟ من کجا هستم ؟ من چه میخواهم ؟
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید