یکی از دغدغه هام رنگ کردن مو خانومم هست، از من اصرار که موهاتو آبی و صورتی کن از اون اصرار که حال ندارم و وقت ندارم. البته من این حق رو ندارم که اجباری تو کارم باشه و توقع بله قربان هشنیدن هم اصلا توی چهاچوب فکریم نیست اما دلم دوست داره دیگه.
اما کلا با رنگ های عجیب غریب خیلی حال می کنم و اینکه حس جالبی به من این این مدل ها حالا تازه فهمیدم باید تول دکولره کرد مو رو که یعنی چی انگار میشه سوزوندن مو و سفید کردن بعد تازه باید روش رنگ های آبی و قرمز زد، که من کلا نمیدونستم این برای مو ضرر داره؛ اما به قول شاعر گرانقدرمون << خوشگلی دردسر داره>> دردسرش هم برای من نیست برای همسر عزیزه که خداییش بی انصافیه برای دلخوشی خودم این زحمت هارو بدم. اما تعجبم همیشه این بود که چطور همیشه بعضیا موهاشون رنگین کمانیه و این مشکلات رو ندارن یا بهش فکر نمیکنن حالا تازه مراقبت از اون مو سخت ترو مهمتره.
تازه اینو میفهمم بعضیا برای این سبک زندگیشون زحمت میکشن، کاری هم به درست و غلط بودنش ندارم چون کلا متر و معیاری برای تشخیص درستی و غلطیش وجود نداره؛ اما ما چقدر راحت قضاوت می کنیم و راحت تر برچسب میزنیم؛ <<دیوونه اس>> <<بیکاره>> <<پول مفت داره>> و... نمیخواهیم قبول کنیم اون برای سبک زندگیش ارزش قائله و حاضره زحمت و پول و زمانش رو قبول کنه اما برای شخصیت خودش این هزینه هارو بکنه.
کلا ما توی همه چیز قاوت میکنیم و نظر میدیم و توقع میسازیم برای خودمون، هرچه سطح سواد و فرهنگمون پایین تر قضاوت بیشتر ربطی هم به موقیت جغرافیایی و مالی زندگیمون نداره فقط برای خالی کردن این عقده خای ذهنی و احساسی مون این کا رو میکنیم.
این دغدغه رنگ مو گاهی انقدر زیاده که در زمان های حساسی مثل بارداری هم بعضی ها براشون مهمه که چیکار باید بکنن و توی اینترنت دنبالش میگردن، من از معتبر بودن این لینک مطمئنم اما بازم برام جالبه که این دغدغه تا این جای زندگی هم ادامه داره و برام قابل احترامه.
غرض اینکه تا میتونیم در پذیرش دیگران باشیم و هی قضاوت نکنیم ادای با نمک هارو در نیارم، و تمام.