من چندتا دوست صمیمی دارم که به سندرم "همدان" مبتلا هستند همه چیز رو میدونن یا اگر نمیدونن میرن تحقیق میکنن و کشف میکنن، از اطلاعات فوتبالی تا اطلاعات غذایی، حتی گاهی موارد زیادی درباره هواپیما ها، یا چند روز پیش درباره روزهای ملی کشور صربستان به من اطلاعاتی دادن و جالبه که من هم درگیر این اطلات میشم و خودم هم میرم کمی دربارهاش میخونم. حتی گاهی گوگل از دست اینا خسته میشه میگه داداش این مورد واقعا به دردت نمیخوره.
دیروز توی یه مجلسی نشسته بودیم و بحث شد درباره سماق سمی که چقدر خطرناکه یا اصلا از کجا اومده و به چه دردی میخوره ؟؟؟ یعنی خود اون محیط و محله ای که این گیاه توش سبز میشه این اطلاعات رو ندارن حتی رفتن روی این موضوع فیلم پیدا کرده و رفته ترجمه کرده و داده تو سایت. حالا کار ندارم این موضوع چقدر مهمه اما برام مهمه توی این اوضاع کاریش که مثل راکتور هسته ای کار میکنه و گاهی استراحت نداره، آخه کی وقت میکنه این اطلاعات رو کسب کنه ؟؟
جالب نیست، این موضوع برای ارضا کردن حس قدرتشون چقدر قوی عمل میکنه ؟؟ منظورم اینه که برای اینکه قدرت خودشون رو به دیگران ثابت کنن که در هر زمینه ای اطلاعات دارن و همه جا باید متکلم وحده بشن که البته این برای من خیلی قابل احترامه چون حداقل این اطلاعات هرچند غیر مفید باشه اما معتبر و حاصل تحقیقات درست هست. اما درد من اونهایی هستند که میشینن با همچین آدمهایی بحث میکنن که غیر از اینکه هیچ اطلاعاتی درباره موضوع ندارن گاهی حتی موضوع رو هم نفهمیدن و فقط برای مبارزه با اونها در بحث اصرار دارن که ادامه بِدَن و نظر بِدَن.
برای همین من گفتگو رو به چند مدل مختلف تقسیم میکنم :
1.مباحثه : که به نظرم استانداردترین مدل گفتگو هست، دو نفر سر موضوعی که علمش رو دارن بحث میکنن و کم کم به نتیجه درست و منطقی میرسن.
2.مجادله : دو نفر بر روی موضوعی بحث میکنن و قصد دارن با اطلاعاتی که دارن طرف مقابل رو مجاب کنن که نتیجه ای که خودشون دوست دارن برسن (اصولا سر بحث های اعتقادی این اتفاق بیشتر میافته).
3. مبارزه : دو نفری که هیچ علم و اطلاعات درستی ندارن و فقط برحسب شنیده هاشون که امکان داره اون شنیده ها هم فاقد اعتبار باشه فقط میخوان نظرشون رو تزریق کنن توی نفر مقابل و اگه به نتیجه نرسن امکان قهر یا جدل هم هست انتهاش.
4.محاسبه : که یک طرف بحث داره فقط اطلاعات رو از طرف دیگه میکشه تا بتونه همون رو با سفسطه و مغلطه و ... پس بده
5. اتلاف وقت : دو نفر سر موضوعی که برای هیچکدوم مهم نیست و گاهی اطلاعاتی هم ندارن فقط نظر بر اساس شنیده ها و خوانده هایی که داشتن نظر میدن اصلا هم براشون مهم نیست چی میشه تهش و فقط میخوان وقت بگذره.
6. میزگرد تاکسی : این بحث ها بیشترین مدلی هست که من دیدم دونفر باهم با هم سر موضوعی بحث میکنن که در اصل موضوع باهم موافقن اما در ویترین بحث با هم کنار نمیان و هی ادامه میدن و آخر به هیچ نتیجهای نمیرسن و به خاطر کمبود وقت(نه فقط تو تاکسی هرجایی که در رفت و عبورن) فقط تند حرف میزنن.
یه نکته مهمی توی همه بحث ها اینه که با حق صحبت بدیم نفر مقابلمون و با گارد نریم جلو، شاید در اوج مخالف بودن نظر طرف مقابل نکته آموزنده ای توش باشه که ما اگر داخل گاردمون باشیم متوجه اون نشیم. برای همین من یه قانونی برای خودم در بحث و گفتگو و گپ های خودم گذاشتم به اسم "قانون 1 درصدی" یعنی توی بدترین حالت هم باز یک درصد حق درت بودن به طرف مقابلم میدم برای همین آرامشم بیشتره در بحث هام؛ حتی یکبار وسط یک جدل توی مترو که طرف حتی فحش داد بهم همون لحظه به خودم گفتم شاید 1درصد حق با اون باشه و واقعا همون لحظه آروم شدم.
بیایم در جامعه الان که همه بالقوه آماده فریاد و بروز خشم هستیم کمی یاد بگیریم درست بحث کنیم، و یاد بگیرم برای بهتر بحث کردن باید اطلاعات درست و مغتبر کسب کنیم تا بتوانیم در مباحثه ها درست رفتار کنیم.