یک کلیپ از زینب موسوی (همون امپراتور کوزکو) پخش شد که توش با شوخیهای جنسی و حرفهای رکیک رفت سراغ فردوسی و شاهنامه و این یک جنجال بزرگ درست کرد.انگار این اتفاق فقط یه شوخی نبود. انگار یهو یه زخم قدیمی رو باز کرد. برای من اینطوری بود که ما ایرانیها واقعا کی هستیم و هویتمون رو کجا باید تعریف کنیم.

شاهنامه فقط یه کتاب قدیمی نیست. برای خیلیها نماد ایران و هویت ملیه. فردوسی باهاش زبان فارسی رو زنده نگه داشته و رگههای ایران باستان توشه. برای همین هرکی بخواد باش شوخی کنه، سریع یه عده حس میکنن به ریشه و هویتشون توهین شده.
ولی خب، ایران الان یه جورایی بین سه تا هویت گیر کرده:
ایران باستان و ملیگرایی
اسلام و سنت
دنیای مدرن و لیبرال
همین سهراهی باعث میشه یه شوخی ساده هم بشه بمب اجتماعی.
این ماجرا مردم رو به چند دسته تقسیم کرد:
عصبانیها (ملیگراها): میگن موسوی به فردوسی و هویت ایرانی توهین کرده. حتی شاعرای معروف هم وارد ماجرا شدن.
واکنش شفیعی کدکنی به توهین زینب موسوی، طنزپرداز به فردوسی: «زمانه بس که پلید و پلشت و مسخره شد/ عیارْسنجیِ خورشید، کارِ شبپره شد»
طرفدارای آزادی بیان: میگن طنز خط قرمز نداره.و نمیشه استانداردهای دوگانه داشته باشیم. اگر از شاهنامه میشه گفت پس چرا از دین و مذهب و ... نشه گفت؟
منتقدای کیفیت طنز: میگن اصل قضیه اینه که کلیپ موسوی بیمزه و سطح پایین بود. طنز باید باهوش یا طنز اجتماعی قوی داشته باشه، نه فقط رکیک.
تئوری توطئهایها: معتقدن کل ماجرا کار خود حکومته برای پرت کردن حواس مردم از مشکلات اصلی.
این ماجرا نشون داد جامعه ما پر از شکافه:
گذشته vs. مدرنیته: بعضیا شاهنامه رو مقدس میدونن، بعضیا یه کتاب معمولی.
دخالت حکومت: سریع پای دادستانی و امنیتیها به ماجرا باز شد و موضوع فرهنگی رو سیاسی کرد. در واقع برای پیشبرد روایت فرهنگی «ایرانی-اسلامی»!!
شبکههای اجتماعی: بلاگرها برای ویو و فالوور هر کاری میکنن.
بیاعتمادی مردم: سابقه سرکوب و عملیاتهای رسانهای باعث شده گروهی هر جنجالی را «سناریوی حکومتی» بدونند.
جامعه بیشتر دوقطبی شد، یا فحش به موسوی، یا دفاع کورکورانه ازش.
حکومت هم از این فرصت استفاده میکنه تا روایت خودش از "هویت ایرانی-اسلامی" رو جا بندازه.
این ماجرا یه جور آینه بود که نشون داد جامعه ایران هنوز تکلیفش با هویت خودش روشن نیست. تا وقتی نتونیم با هم گفتوگو کنیم و فقط دعوا کنیم، هر موضوع ریز میتونه تبدیل به بحران بزرگ بشه. شاید وقتشه به جای جنگ بر سر شاهنامه، بشینیم فکر کنیم "ایرانی بودن امروز" یعنی چی؟
پ.ن: برای اینکه فقط حرف نزده باشیم میتونیم به اینها رجوع کنیم و لذت ببریم تا بعد ....