من بدون سلام به شما و عرض ارادت باید مطلب مهمی را که قرار بود فی البداهه نوشته و منتشر سازم را به یاد بیاورم نه صبر کنید یاد آوردن یعنی اینکه بوده فراموش شده اما مطلب مهم من اصلا نبود بداهه بود مثل هم کلمات بعدی اصلا نوشتن چرا سخت است چرا من در این ساعت مجبور به نوشتن این خزعبلاتم چند گرفتن لایک مهمترین جواب این است من می خواهم دیده شوم خوانده شوم نقد شوم سرخورده شوم تازیانه های کلام منقد بر گرده های رنجور نابلدم آنچنان فرود بیایید که تاب تحمل را از من سلب کند. وای چه کلمات غریبی من برای این کلمات غریبم یا آنها برای من فرقش چیست دو هزار شاید بشود با دو هزار در این بازه شوخی کرد هرچند که تب اولیه اش فرو کش کرده می خواهم به جریان اصلی در بستر مجازی تبدیل شوم و از این رهگذر همان کلمات و آرای سلبیریتی مأبانه ام که خالی از شعور اولیه است را در قالب نثر شعر و ترانه و عکس استوری و کلمات نا مأنوس غریبی آکنده در سطرها و متن به مخاطب فیک القاء کنم و از این مجال کمی شهوت این کلمه زشت که حتی این مکثی که شما شاهدش نبودید از جهت ابقاء یا حدف آن از متن به دلیل طهارت افکار مخاطب عامه و توده و بدنه اصلی مخاطبین ملقاء الیه را کمی ارضاء کنم.نمی دانم ذهنم چرا با این کلمات در فضای مجازی مانوس شده باید هیستوری گوگلم را ریست کنم