دوستی که نویسنده و کارگردان تئاتر است، چندی پیش در جمعی دوستانه یکی از جملات معروف و مد این چندسالهی مجامع تئاتری را در پاسخ به بازیگری که نگران نمایشنامههای ضعیفی بود که برای بازی به او پیشنهاد میشود، گفت که : "نگران نباش. ارزش بازیگر به متنهایی است که قبول نمیکند."
بعنوان کسی که هم مینویسم، هم کارگردانی میکنم و هم بازیگری- و البته در هیچکدام مدعی نیستم- این سخن را باور دارم که حتا اگر تازهکار باشیم یا نه، اگر حتا برای اولین بار و بدون هیچ تجربهای قصد ورود به دنیای بازیگری تئاتر را داریم، رعایت یک اصل مهم است. اصلی که من آنرا اینگونه بیان میکنم: "انتخاب پایان راه ما است."
بازیگر وقتی متن را میپذیرد، عملن دارد وارد دنیایی جدید شده است. دنیای نمایش نامه. در دنیای عینی ما، وقتی تصمیمی برای انجام کاری گرفته میشود، آن فعل براساس همان تصمیم ابتدایی پیش رفته و حتا اگر در میانهی راه هم اتفاق ناگزیر و ناگریزی برآن بیافتد، باز هم برخورد با این چالش، برآمده از همان تصمیم و در راستای رعایت همان تصمیم است. پس فاعل محکوم به رعایت انتخابش است، انتخابی که راه را روشن و نمایان میکند. انتخاب متن توسط بازیگر تئاتر هم یک تصمیم است که هرچه پس از آن اتفاق بیافتد یا بر آن استوار است یا با رعایت فرآیند آن حادث خواهد شد. بر این اساس اگر بازیگران نوپا در قبول یا رد متون پیشنهادی مثل حرفهایها و بادقت رفتار کنند، بهتر است. حتا اگر بیکار بمانند و چندی بگذرد تا شناخته شوند.
اهمیت انتخاب درست متن یا انتخاب متن درست آن روزهایی معلوم میشود که بازیگر برای ادای یک دیالوگ یا انجام یک حرکت با گروه کارگردانی به مشکل برمیخورد، بر سر تحلیل متفاوتشان از متن. به هر حال کسی نیست که بر این حقیقت صحه نگذارد که هرآنچه در قاب صحنه اتفاق میافتد، از متن میآید و هرچه راهحل تحلیلی برای اجرا هست، برآمده از ماجراهای در متن است. این مهمترین رکن برای بازیگر در زمان انتخاب متن است. حالا اگر بازیگر شناخت متن را بداند میتواند براساس آموختههایش، مولفهها را بررسی و درصورت تطابق با معیارهای تحلیلی و سازش با سلیقه و امکانات فیزیکیاش، آنرا انتخاب کند. البته که انتخاب پیچیدهای است.