اولین اتفاق فرهنگی امسال روی داد تا به دیدن فیلم «رحمان۱۴۰۰»بروم!!! به کارگردانی منوچهر هادی و بازی سعید آقاخانی، مهران مدیری، محمدرضا گلزار و طبق روال خانوادگی این روزهای آقای هادی، با حضور یکتا ناصر.
عادت کردهایم که فیلم بد ببینیم و تنها با اعمال شوخیهای سیاسی دست چندم و جاگذاری جکهای سکسی و جنسی در جایجای فیلمنامه و با روکش انتقاد اجتماعی! قاهقاه بخندیم و سرآخر سر از سینما بیرون بیاوریم که: خوش گذشت.
همهمان بخاطر داریم سالهای دههی ۶۰ را. خانوادهها با خیالی آسوده پای فیلمهای بالیوودی مینشستیم و مطمئن بودیم که فیلمهای هندی بهترین انتخاباند، که در عینحالی که فیلم خارجی است، خانوادگی هم هست و هیچ شرمی را وقیحانه خدشهدار نمیکند و برای چشم و گوش بستهی آن روزهای ما هم ضرری نداشت. گذشت. تا سالهایی که آرامآرام سینمای هند هم از دست ما رفت و برای دیدن فیلم هندی هم باید کنترل بدست، جلوی تلویزیون مینشستیم.
این روزها اما چیزی شبیه به همین گرفتاری، گریبان سینمای خودمان را گرفته است. گذشت. روزهایی که فیلمهای نجیب را کارگردانها و بازیگران شریفی در همین سینما میساختند و حالا جایشان را به ولنگاری مثلِکارگردانها و پردهدریدههای تاجر امروزی که از بازیگری، فقط اسمش را شنیدهاند، سپردهاند.
نه، خوش نگذشت. نه چیزی بر من اضافه شد. نه نگاهی از من محترمانه نوازش شد و نه اندیشهای در ذهنم جاری شد. فقط نمیدانم کارگردانهای امروز ما چگونه بر این صحنههای رکیک و فراجنسی کارگردانی میکنند؟ منوچهر هادی در پشت مانیتورش، وقتی بازی یکتا ناصر را در این میانه میدیده، به چه میاندیشیده است؟