ویرگول
ورودثبت نام
Ahmad Reza Soleymani
Ahmad Reza Soleymani
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

عناصر اصلی ایده‌ی داستانی-قسمت دوم

هم‌ذات‌پنداری در واقع کلمه‌ای ست برای توصیف آن‌چه به‌ترین داستان‌ها خلق می‌کنند. آن‌ها باعث می‌شوند مخاطب با شخصیت اصلی یکی شود و یکی‌شدن تا آن‌جا پیش می‌رود که تجربه‌ای که شخصیت اصلی داستان از سر می‌گذراند، انگار همان تجربه‌ای می‌شود که درحال رخ‌دادن برای مخاطب است.

۲. هم‌ذات‌پنداری

همان‌طور که می‌خواهیم شخصیت اصلی داستان‌مان را مجازات کنیم، باید کاری کنیم که مخاطب با شخصیت داستان احساس هم‌ذات‌پنداری کند تا با او همراه شود، به اهمیت بدهد و برایش مهم باشد که چه برسر او خواهد آمد.

چیزی که در این روند اتفاق می‌افتد این است که ما سعی می‌کنیم شخصیت‌هایی را که تا به‌حال ملاقات نکرده‌ایم قویّن احساس کنیم؛ طوری که انگار مشکل آن‌ها مشکل ما هم هست، حتی برای دوساعت هم که شده.

این موضوع اهمیت هم‌ذات‌پنداری را به ما نشان می‌دهد؛ و خبر بد این‌که به خودی خود اتفاق نمی‌افتد. دو جنبه‌ی مهم برای رسیدن به آن اهمیت دارد:

۱. ساختن شخصیتی که مخاطب بتواند با او ارتباط برقرار کند، هم‌دردی کند، مجذوب و سرگرم شود و بخواهد موفقیتش را ببیند. بخشی از این مربوط به شخصیت است و بخشی دیگر مربوط به چیزی است که با آن روبه‌روست. هرچه شخصیت‌ها بیش‌تر مورد ضرب‌وشتم دیگران و رویداد قرار بگیرند (به خصوص وقتی مستحق آن نباشند) احساس کردن آن‌ها و هم‌ذات‌پنداری با آن‌ها راحت‌تر است.

۲. گفتن داستان از زاویه دید آن شخصیت، به طوری‌که مخاطب دیدگاه او، احساساتش و آن‌چه می خواهد انجام دهد و اینکه چرا برایش مهم است را کاملن درک کند.

بسیاری از متن‌ها یکی از این دو را انجام نمی‌دهند و به یکی از این دو دلیل ذکر شده، یعنی «مسائل مربوط به شخصیت اصلی» یا «مسائل مربوط به زاویه دید»، برقرار کردن ارتباط با داستان و شخصیت اصلی بسیار دشوار می‌شود.


شخصیت اصلیایده پردازیداستان نویسیکتابهم‌ذات‌پنداری
من به سیب عاشقم... که می‌شود خواندش و نوشتش. که می‌شود برایش آه کشید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید