روزی که تصمیم نهایی برای عملی کردن نشستهای خوانش نمایشنامههای کوتاه ادبیات نمایشی ایران و جهان را گرفتم، بر این باور بودم که این روزها، مهمترین دلیل برای نبودن تئاتر خوب، متاثر از مخاطب نیست. بلکه مخاطب، کار خوب را حتمن انتخاب میکند و حتمن به تماشای آن میرود. پس تولید یک تئاتر حرفهای، قبل از هرچیز با توانایی گروه اجرایی آن میسر خواهد شد و در میان تمام مؤلفههایی که منجر به یک اجرای خوب خواهد شد، نمایشنامه از همه چشمگیرتر است. پس شروع به خواندن بیشتر نمایشنامه کردم و در این راه، برای نزدیکتر شدن به مخاطب، تمرکزم را بر نمایشنامههای مدرن معطوف کردم.
ولی چرا نمایشنامههای مدرن، اینقدر مهم هستند؟ چرا مطالعه و اجرا و تماشای آن، یکی از جذابترین و لذتبخشترین تجارب در تمامی زمینههای ادبیات نمایشی است؟
نمایشنامههای مدرن، در نگاه اول کاملن غیرقابل فهم بهنظر میرسند. امّا فراموش نکنیم بسیاری از تماشاگران باتجربه و منتقدین، در اولین برخورد با نمایشنامههایی که بعدها در زمرهی ادبیات نمایشی کلاسیک درآمدند، دچار سرگشتگی شدند و اساسن یکی از انتخابهای نمایشنامهنویسان مدرن، سرگشته و حیران کردن تماشاگر است.
از سوی دیگر، این روزها از بس ملودرامهای خانوادگی، کمدیهای وطنی، نمایشهای مستندنما، میانبرنامه و میانپردههای آبکی را میبینیم که تصور مطالعهی فرمهای مدرن هنری، که به در ظاهر با آن آشنا بوده و به همین دلیل آشنایی، ارزش واقعی آن را درک نمیکنیم، در ذهنمان نمیگنجد.