[اوّلی و دوّمی دور یک دایرهی فرضی، رو به هم میچرخند].
اوّلی: تقصیر توئه.
دوّمی: چرا؟
اوّلی: چون من میگم.
دوّمی: چرا فکر میکنی هرچی که میگی، درسته؟
اوّلی: چون هیچچیز، هیچوقت تقصیر من نیست.
دوّمی: این رو کی تشخیص داده ؟
اوّلی: خودم... نیازی به کسی نیست.
دوّمی: چرا فکر میکنی توی این دنیا، هیچکس غیر از خودت نیست؟
اوّلی: چون هیچچیز، هیچوقت تقصیر من نیست.
[اوّلی و دوّمی همچنان دور یک دایرهی فرضی، رو به هم میچرخند. صحنه آرامآرام میمیرد].