Ahmad Reza Soleymani
Ahmad Reza Soleymani
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

نمایشنامه‌ی خیلی کوتاه-۲

|صحنه به شدّت تکان می‌خورد.|

اوّلی:|کمی عصبانی و بیش‌تر مضطرب است.| تو اصلن می‌فهمی...؟

دوّمی: |خون‌سرد| فهمیدن شعور می‌خواد!

اوّلی: یعنی تو شعور نداری؟

دوّمی: من نگفتم نمی‌فهمم!

اوّلی: امّا به نظرم شعور نداری.

دوّمی: پس تو می‌فهمی.

|صدای سوت قطاری از دور، به گوش می‌رسد.|

نمایشنامه‌ی خیلی کوتاهنمایشنامه نویسالف ر سلیمانیشعورحرف مشترک
من به سیب عاشقم... که می‌شود خواندش و نوشتش. که می‌شود برایش آه کشید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید