خب داستان قبلا گفته شده ؛ اینکه قرار بود مصاحبه ی ما با استاد مورد نظر به صورت آنلاین باشه که استاد مارو به استودیوی خودش دعوت کرد و با وجود کلی ترس و نگرانی که داشتم ، خودم رو با فایده های این کار قانع کردم و دعوت ایشون رو پذیرفتم .
قبل از اینکه به حرف اصلیم برسیم ، یه نکته ای اینجا برای من خیلی جالب اومد ؛ اینکه چطور ادم ها در موقعیت های مشابه ، متفاوت فکر میکنند ؛ به محض اینکه خبر این اتفاق رو به بچه های گروه گفتم ، هرکدومشون بصورت ناخداگاه روی یه مسئله جدی کلید کردن . یکیشون به نوع شکلاتی که باید میبردم فکر میکرد ! در اون لحظه ، اخرین چیزی که به ذهنم میتونست برسه همین بود ! یکی دیگه نگران پوستر و عکاسی از گفت وگوی ما بود ! جوری که دغدغه اش این بود که یکی رو پیدا کنم و خودم ببرم ! شاید این رو بعدا بهش فکر میکردم ولی اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که ؛ مدیریت گفت و گوی حضوری از گفت و گوی انلاین سخت تره و بعدش شاید باید به این فکر میکرد که حالا باید چی بپوشم ؟ رسمی یا ساده ی دانشجویی ؟ اخه چند وقت پیش دوره ای رو شرکت کرده بودم که لباس براشون مهم بود و اون ذهنیت هنوز روم بود .
خب برای مصاحبه ، قبل از اینکه ما از استاد دعوت کنیم ، شاید سه هفته درگیر طراحی سوالها بودیم ؛ چون وقتی قراره مهمون بیشتر حرف بزنه ، برای اینکه روند درست پیش بره ، باید سوالهای تو هوشمندانه باشه .
وقتی سوالها اماده شد ، با اینکه هنوز هم شکی روی سوال ها داشتم ، دعوت نامه رو برای میهمان ارسال کردم . بعد از اینکه پیشنهاد ضبط حضوری داده شد ، مشکل بزرگی برای من ایجاد شد : اینکه حالا چجوری ضبطش کنم ؟قبل از این ، تصمیم داشتم که از مصاحبه ی اسکایپی فیلمی ضبط کنم و در نهایت ، محتوای صوتی رو جدا کنم . حتی یکبار هم برای اطمینان از ضبط ، یه تست با دوستم ضبط کرده بودم. اما این بار چی ؟ ما کلا یه میکروفن یقه ای ساده داریم که دانشگاه داده بود و من کل قسمتهارو با کلی ایزوله کردن محیط ضبط کردم .( فکر نکنم که لازم باشه توضیح بدم که خرید میکروفن هم اصلا در اولویتم نبود بخاطر قیمیت های زیباش :)
اولین قسمت رو توی دانشگاه ، توی یکی از کلاس ها ضبط کردیم ! کنار بوفه ! صدای بچه ها توی قسمت اول هنوز هم هست البته که صدای خودمون هم به خوبی اکو داره ! خب هر قسمت سعی میکنم کیفیت صوتی و محتوایی بهتر بشه . خلاصه که من فقط همین یه میکروفن یقه ای کوچولو رو داشتم ، پس اینبار اومدم ، فضا رو با مامان باز سازی کردم ؛ در سالن نشستیم . یه بار میکروفن رو در وسط گذاشتم و یه چیزی ضبط کردم و به یار هم به هر کسی جداگانه یه میکروفن وصل کردم تا جدا جدا ضبط بشن ( خب البته یکی باید با میکروفن هدفونش ضبط میکرد ) . در نهایت اولین کار ، بهترین کار بود ، مخصوصا وقتی فایل رو داخل نرم افزار ادوبی آدیشن قرار میدی ، صدا های نزدیک تر وبا کیفیت تر میشن . اما ضبط جداگونه اصلا پیشنهاد نمیشه ؛ چون هر میکروفن کمی از صدای طرف مقابل رو هم ضبط میکنه و این موضوع در میکث اصلا خوب نیست .
خلاصه که از کمی از میکروفن خیالم راحت شد اما هنوز مدیریت گفت وگو مسئله بود : خب باید اول اشاره کنم که به مصاحبه ی خوب پادکستی -که هیچ تصویری نداره – اصلا نباید فرود داشته باشه ؛ پیوسته باید سوالها چالش برانگیز باشن + سوالها تکراری نباشن تا حسابی میهمان سرحال بیاد + این موضوع هم هست که تو ممکنه کلی سوال داشته باشی که میهمان در جواب یکی از سوالها ، به یه سوال دیگه که تو هنوز نپرسیدی ، جواب بده ، پس تو باید حواست به این باشه که دوباره اون سوال رو نپرسی ( چون اون قبلا جواب داده ) + باید حواست به این باشه که مهمونت حرفهای تکراری نزنه تا برای شنونده خسته کننده نباشه .+ اینکه خوب مسائل تصویری رو تعریف و توصیف کنه .+ این نگرانی هم وجود داره که خب مهمون تجربه اینو نداره که میکروفن ، صدای حرکات بدنشو ضبط میکنه ! + به عنوان میزبان حسابی باید مواظب باشی که گفت و گو از موضوع دور نشه ( البته اگه میخوای) و بتونی خوب ، بحث رو روی مبحث موردنظر برگردونی .
در نهایت ، شب قبل روز مصاحبه نشستم و چندین ساعت مصاحبه های مختلف رو دیدم و شنیدم تا هم حول موضوعمون بیشتر اصلاعات داشته باشم و هم اینکه نکاتی از مجری و میزبانان دیگه یاد بگیرم . حقیقتا چیزی یاد نگرفتم و در نهایت این تجربه ، بهترین روش برای یادگیری بود .