ناشناسی که میخواهد حرف بزند
ناشناسی که میخواهد حرف بزند
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

نوشته ای برای زمان های افسردگی خودم

عکس والِ قفلِ گوشیم که ارومم میکنه
عکس والِ قفلِ گوشیم که ارومم میکنه


وقتی به تمام متن هایی که اینجا نوشته نگاه میکنم ، متوجه میشم که نشونه هایی از افسردگی توی افکارم هست ، در عین حال که عاشق زندگی ام . عاشق اشتباه کردن ، تجربه کردن .

دیشب به خودم گفتم که از فردا به بعد باید این اندوهگینی رو درمان کنم . بار قبل شروع کردم به نوشتن . شروع کردم بلند بلند با خودم حرف زدن . همه ی ادم ها نیاز به درمان دارن . نیاز به حرف زدن دارن . چون نمیشه همه چیز رو به همه کس گفت . پس باید نوشت . میگن باید نوشت و خط خطی کرد و انداخت دور . ولی خب درختا گناه نکردن که وسیله حرص خالی کردن ما باشن . پس بهتره تایپ کرد ( هرجند که از این طرف برق مصرف میشه !کی میدونه کار درست چیه ؟!) .

چند مدت بود که دست از نوشتن برداشته بودم . داشتم از تاثیرات کوتاه مدت درمانی که داشتم استفاده کردم . اما اشتباهم این بود که ادامه ندادم . دیشب به خودم قول دادم که حالمو بهتر کنم اما نمیدونستم چجوری ، تا امروز ظهر .

نور صبح اتاقم
نور صبح اتاقم

زمان چرت ظهرگاهی (که برای اروم کردن گرسنگی وقت ناهار در ماه رمضونه ) ، موقع دیدن قسمت پنجم سریال after life ، حالم مثل شخصیت اصلی داستان دگرگون شد :

داستان از این قرار بود که شخصیت اصلی فکر میکرد بعد از مرگ همسرش ، هیچ دلیل برای زندگی نداره پس دست به خودکشی میزد اما وجود پدر آلزایمریش و سگش دلیل اجرایی نشدن تصمیمش بود . فکر میکرد اجازه داره هر کاری انجام بده ، هر حرفی دوست داره بزنه . چونکه چیزی دیگه برای از دست دادن نداره . فکر میکرد که نداشت . ولی داشت . همه ی ما داریم . شاید تجربه یک کار ساده روزمره یا دیدن یه ادم بتونه دلیل کنترل ما باشه . نمیشه اهمیت نداد به چیزی که برات اهمیت داره . نمیشه خودت رو گول بزنی .

با اینکه با ذهنیت فیلم در مورد پس از مرگ مخالفم اما هیچ حرف اشتباهی بنظرم در این فیلم زده نشد .

: اما این زندگی فقط مال ما نیست . ارزشش رو داره که کمی زجر بکشی تا محیط دورِ خودتو بهتر کنی . خوشبختی و خوشحالی واقعا بینظیره هرچند که مال تو نباشه . یه جامعه موقعی رشد میکنه که پیرمرد ها و پیرزن ها درخت بکارن هرچند که بدونن قرار نیست زیر سایش بخوابن . اگه ما این دنیا رو بهتر نکنیم ، چجوری این زمین گردششو ادامه بده تا در اینده یکی مثل خودمون در این دنیا زندگی کنه ؟ ادم های خوب برای بقیه کار های خوب انجام میدن . اگه ادم خوبی باشیم ، هرکاری هم انجام بدیم ، کار درستی محصوب میشه .

بعد اتمام این فیلم باخودم داشتم فکرمیکردم که چه کارایی میتونم برای بقیه انجام بدم ؟ برم با داداشم بیرون بازی کنم . برای مامانم هرچند گرون ، گیاه مورد علاقشو بخرم . هرچند خسته کننده برم پیش مامان بزرگ تنهام و بستی بخورم و آی فیلم ببینم . برای بابام اهنگ های مورد علاقشو بزنم یا ماشین هایی که کشیده رو رنگ کنم ؛ هرچند که فکر کنم کار خزیه یا وقت تلف کردنه . ظرف هارو بشورم . صبح ها زودتر بیدار شم و من چای رو بذارم روی گاز . برای تولد دوست هام برنامه بریزم . در بینشون کارهایی رو باید انجام بدم هرچند که دوستشون نداشته باشم ، هرچند که وقتمو هدر بدن .

دیروز دوباره یکی از فیلم و نوشته های آرش نقدی رو دویدم . نوشته های اون بود که بهم ایده ی نوشتن رو داد و بعدش شروع کردم به نوشتن و اروم کردن خودم . توی اون فیلمی که دیروز دیدم میگفت ؛ این روزا هممون فکر مکنیم عقبیم ، از پیشرفت عقبیم و هرکاری هم که بکنیم این احساس برطرف نمیشه . راست میگفت . این روزا هر کسی به من بگه یه ارزو بکن ، میگم ارزوی یه هفته رو دادم که هر روزش تکراری باشه مثل فیلم ها ، بقیه متوجه این موضوع نباشن و من بتونم کمی استراحت کنم !

برای کنترل این حس باید چیزی فراتر از حس برنده بودن رو تجربه کرد تا اروم گرفت . مثل حس کمک کردن .مهربون بودن . « لذت » کوتاه مدته و مثل مواد باید هر دفعه میزان بیشتری مصرف کنی تا حسش کنی اما «شادی یا خوشبختی» اینجوری عمل نمیکنه و اثر قوی تری داره .

شما چجوری میتونید باعث بهتر کردن حال بقیه بشین تا حال خودتون بهتر بشه ؟

موسیقی متن این قسمت : marid life از انیمیشن up


فیلمafter lifeافسردگیخود درمانیزندگی
به جای گفتن ، مینویسم تا جایی برای افکاری جدید باز شود .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید