solmaz.oskouie (سولماز اسکویی)
solmaz.oskouie (سولماز اسکویی)
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

کوبا ،کرونا و کمونیسم


دو روز پیش بود که در خبرها خوندم دکترهای کوبایی برای کمک به پزشکان ایتالیایی برای درمان و مراقبت از بیماران کرونایی وارد این کشور شدند. ناخوداگاه این سوال در ذهنم نقش بست که چرا کوبا ؟!!!!

امروز برحسب تصادف در توییتر چشمم به توییتی خورد با این متن :

"ورود همراه با تشویق ۵۲دکتر کوبایی به ایتالیا برای مقابله با بحران کرونا. چه لحظه‌ی با شکوهی. کوبا که ۵۰سال زیر تحریم‌ ظالمانه غرب بود حالا برای نجات کشورهایی آمده که همدست ظلم بودند. چه افتخار آفرین است دیدن میراث پزشکی درجه یکی که انقلاب کوبا و فرمانده کاستروی بزرگ بوجود آوردند"




درجواب این توییت کاربری توضیحاتی در مورد کوبا و وضعیت زندگی پزشکان و استادان دانشگاه و مردم عادی ارایه کرده بود که برای من یکی جالب بود گفتم با شما هم به اشتراک بگذارم شاید برای کسی جالب باشد. البته کسانی که کتاب " کمونیسم رفت ما ماندیم و خندیدیم " را خوانده باشد تک تک جملات این توییت را درک می کند که کمونیسم و چپ چیست و چه ارمغانی برای انسان قرن بیستم و حتی بیست و یکم آورد و می آورد.

آغاز رشته توییت :

"پزشکی درجه یک" چه ارزشی دارد، وقتی بیشتر مردم سوء تغذیه دارند و نیمه گرسنه‌اند؟ وقتی که زنان استاد دانشگاه هم ناچارند برای خرجی آخر ماه تن فروشی کنند؟ وقتی که حسرت و آرزوی مردم داشتن اینترنت و موبایل است؟ "بهداشت و درمان رایگان" چه ارزشی دارد، وقتی که برای گرفتن نوبت برای بیماری که نیاز فوری به عمل جراحی دارد، باید رشوه کلان بدهی و یا در دندان‌پزشکی پول آمپول بی حسی را باید زیرمیزی حساب کنی؟ آشغال‌دانی کم نظیری که فرمانده کاسترو به وجود آورد، وضعش به گونه‌ای بود که وقتی در سال ۱۹۹۱ پول توجیبی سالانه ۵ میلیارد دلاری مسکو قطع شد، کشور با خودروهای موتوری خداحافظی کرده و به دوران ترابری اسبی بازگشت. نان و سیب زمینی جیره‌بندی شد و خود فرمانده در برنامه آشپزی تلویزیون ظاهر می‌شد تا به مردم یاد دهد که با پوست سیب زمینی و بادمجان چه غذاهای خوشمزه‌ای می توان درست کرد! البته سلیقه غذایی خود فرمانده متفاوت بود و در این دوران هم برنامه غذایی‌اش که شامل مرغوب ترین غذاهای دریایی از خاویار و صدف تا ماهی اوزون برون و میگو می‌شد و زیر نظر مستقیم خودش در کاخ‌خای مخفی ساحلی‌اش طبخ می‌شد، تغییری نکرد. او و رفقایش پس از کسب قدرت بساط توریسم را که درامد اول کشور بود، به بهانه اینکه موجب گسترش فساد و تحقیر ملت کوبا در برابر یانکی‌ها است برچیدند. ارنستو چه گوارا وزیر اقتصاد شد و اراده کرد تا اقتصاد نوین انسان‌محور را با انگیزه‌ها و پاداش‌های غیر مادی پی ریزد، یعنی حماقتی که حتی شوروی‌ها جرات انجامش را به خود نداده بودند! چه گوارا پیش از آنکه اقتصاد کوبا را به کلی از هستی ساقط کند، در همان میانه دهه شصت میلادی با فشار شوروی‌ها مرخص شد. او دل آزرده از کوبا رفت تا سرزمین‌های دیگری را به فلاکت بکشاند. پس از فروپاشی شوروی که کشور در آستانه قحطی قرار گرفت، کاسترو دریافت که تنها راه نجات، برقراری مجدد توریسم و کازینوها است. یک منطقه مجزا و محدود توریستی ایجاد شد که عملا خود کشوری دیگر درون کشور بود و ورود به آن برای اکثریت مردم کوبا ممنوع. واحد پول آن هم دلار است و پول رسمی کوبا در آنجا ارزشی ندارد. معدود کوبایی‌های خوشبختی که جواز کار در منطقه توریستی را دارند، از وضع رفاهی نسبتا خوبی برخوردارند. یک کوبایی که در منطقه توریستی راننده تاکسی است، بیش از ده برابر یک پزشک یا استاد دانشگاه کوبایی درآمد دارد. مردم کوبا از پشت نرده‌ها و حصارها خوشگذرانی توریست‌ها را با حسرت نگاه می‌کنند و حسرت دوران باتیستا را می‌خورند که لااقل می‌توانستند از کنار سفره خارجی‌های متمول بهرمند باشند اما حالا حتی حق نزدیک شدن به آنها را ندارند. معمولا در خاطرات انقلابیون کوبایی یک صحنه آشنا به عنوان یکی از انگیزه‌های آنها برای مبارزه نقل می‌شود: یک آمریکایی متمول از هتل خارج می‌شد و با دیدن کودکان فقیر کوبایی چند اسکناس یا شکلات جلوی آنها می‌انداخت و بچه‌ها روی سر و کول هم می‌پریند تا زودتر از بقیه شکلات‌ها و اسکناس‌ها را از روی زمین جمع کنند. حاصل مبارزه و حکومت‌داری آن انقلابیون این شده که مردم کوبا حسرت روزهای پیش از انقلاب را دارند. هنوز تولید ناخالص و درآمد سرانه در کوبا به میزان چشمگیری کمتر از دوران دیکتاتوری باتیستا است. ضعیت کشورهایی نظیر کاستاریکا و پاناما برای مردم کوبا چیزی شبیه خواب و رویا است. کوبا همواره بالاترین رقم زندانیان سیاسی در قاره آمریکا را داشته و تنها کشوری در این قاره است که اردوگاه‌های مخصوص بازپروری سیاسی دارند که ده‌ها هزار نفر سال‌های سال در آنجا زندانی می‌مانند.

پایان رشته توییت .

توییت دیگری در تایید نظر این کاربر تجربه عینی خود رو از سفر به کوبا چنین بیان می کند :

آغاز رشته توییت :

۱- ضمن تایید همه توضیحات توس عزیز، مشاهدات عینی خود را از کوبا توصیف می‌کنم. همین چند سال پیش کوبا بودم. مردم در فقر و نکبت می‌زیستند. پولدارترها خودروهای لگن دهه ۱۹۵۰ را سوار می‌شدند. برخی خودروهای پوسیده را از وسط بریده و اتاقش را به قاطر/خر بسته به عنوان گاری استفاده می‌کردند

۲- بهای فاحشه چند دلار خرد بود و بدتر اینکه خودشان به هر مرد مجرد یا متاهلی که کمی از همسرش فاصله می‌گرفت، پیشنهاد می‌دادند. البته برای دیدن این نکبت، لازم بود که از منطقه ویژه توریست‌ها خارج شوی و لای مردم عادی به «کوبای واقعی» بروی.

۳- چون از پیش می‌دانستم که مواد شوینده و بهداشتی و دستمال آنجا کمیاب است، یک کوله‌پشتی پر از این مواد با خودم برده بودم. به یک بازار شلوغ دستفروشان در هاوانا رفتم. مردم و دستفروشان تا فهمیدند که مواد شوینده و بهداشتی رایگان پخش می‌کنم، چنان روی سرم ریختند که نزدیک بود له شوم.

۴- آخر کار کوله‌پشتی را پشت‌ و رو کردم و تکاندم تا با زبان بی‌زبانی به همه نشان دهم که کمک‌ها ته کشید و دست از سرم بردارند. یک زن دستفروش با انگلیسی شکسته و زبان اشاره پرسید که خود کوله‌پشتی را لازم دارم یا نه ... کمونیسم یک ایدئولوژی ضدبشری و موجب نابودی کرامت انسانهاست.

پایان رشته توییت

امیدوارم دست کم کرونا هیچوقت و هرگز وارد این کشور نشود.


کروناکوباکمونیسمفقرتوییتر
Java ( web) developer. Cats lover. a left-handed(southpaw) girl . ISTJ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید