اگه از ارباب حلقهها و زبان لذت میبرین، این مطلب برای شماست.
«آیا زبان الفی واقعا زبان است؟»
کودک که بودم، مادرم مینشست جلوی تلویزیون تا با هم «ارباب حلقهها» یا همان Lord of the rings را ببینیم. هر دو نفرمان عاشق دنیاهای خیالی و جادویی بودیم؛ انگار که برای مدتی ما را از زندگی روزمره جدا میکرد.
فیلم که شروع میشد، زبان الفی را میشنیدی و میپرسیدی زبان الفی چیست؟ مامان میگفت زبانی است که تالکین، خدایش رحمت کند، ساخته است.
ساخته؟ میشود زبان ساخت؟ پس آنهمه حروف برای شلوغکاریها و نامهنوشتنهای سر کلاس همین بود؟ یک دفتری درست میکردیم از الفبا، آن را به شکل دیگر در میاوردیم، آوا را هم تغییر میدادیم و به این ترتیب یک واژه میساختیم؛ تفریحات نوجوانی.
میگوید: «بیشتر چیزهایی که زمانی وجود داشتهاند، از بین رفتهاند؛ زیرا هیچکس از زندگان نیست که آنها را به یاد بیاورد.» سر خم میکنم و میگویم آقای تالکین حالا حالاها از ذهنهای ما نمیروی. آدمها حتی زبانهای تو را یاد میگیرند. هنوز عاشق کتابها و خلاقیت شما هستند.
برای تالکین، زبان همهچیز بود. تمامی سرزمینهایی که خلق کرد، مدیون زبانهای ساختگی او بود. او واژهها را میساخت و بعد دنبال شخصیتهایی برای هر کدام بود.
از کارنامهی تالکین که بخواهم بگویم، شرح مفصل و دور و درازی دارد. فعلا همینقدر که این آقای نابغه، در نوجوانی اولین زبان ساختگی خود را خلق کرد. بینظیر! مگر نه؟
تالکین بیش از ۱۵ گویش مختلف الفی، همراه با زبانهایی برای هابیتها، کوتولهها، انسانها و … اختراع کرد. فکر همهچیز را هم کرده بود؛ کوتولهها زبان اشارهی جداگانهای داشتند؛ کورههای پر سر و صدا را یادتان میآید؟ 🙂
یکجایی خواندم: «اگر تالکین راه خودش را میرفت، کتابها حتی به زبان انگلیسی هم نوشته نمیشدند. تالکین گفت: من ترجیح میدادم به زبان الفی بنویسم.»
گذشت تا بزرگتر شدم و خواستم بیشتر دربارهی این زبانها یاد بگیرم. زبانهایی که یکهو با داستانها و فیلمها وارد زندگی ما میشوند و بسیار هم جذاب هستند.
اما برای شما سوال پیش آمده که آیا واقعا اینها زبان هستند؟ برویم این زبانها را یاد بگیریمشان؟ (بله بروید.)
برای پاسخ به سوال اول، رفتم سراغ حرفهای زبانشناسان. یکیشان با لبخند میگفت زبان الفی یا زبان دوتراکی، زبان نیستند. ناراحت شدم. ای بابا. یعنی چه اصلا؟
اما خپ پیشداوری کار خوبی نیست. جناب زبانشناس ادامه داد که زبانهایی که ایجاد میشوند، زبانهای ساختهشده، به عنوان زبان در نظر گرفته میشوند، اما در جنبههای مختلف با زبانهای طبیعی تفاوت دارند.
زبان طبیعی چیست دیگر؟
زبانهای طبیعی (natural languages)، همگی زبانهایی هستند که به طور طبیعی از طریق تعامل و تکرار بدون هیچ برنامهریزی آگاهانه تکامل یافتهاند.
برای مثال، انگلیسی، هندی، چینی و غیره همه زبانهای طبیعی هستند.
نکته مهمی که باید در مورد زبانهای طبیعی درک کرد این است که آنها خالق ندارند.
زبان ساختهشده (Constructed language)، زبانی است که به صورت مصنوعی و با هدف خاصی طراحی شده. این زبانها معمولاً بر اساس قواعد و ساختارهای زبانی خلق میشوند و میتوانند ویژگیهای منحصر به فردی داشته باشند.
بهتر بخواهم بگویم، زبانها نیز مانند انسانها داستانهای متفاوت خود را دارند. برخی از آنها از دل جوامع و فرهنگها بیرون میآیند و به مرور زمان با تغییرات و تحولات اجتماعی رشد میکنند که میگوییم زبانهای طبیعی هستند. در مقابل، برخی دیگر توسط ذهنهای خلاق و برای اهداف خاص خلق میشوند؛ زبانهایی که نه از دل تاریخ، بلکه از ایدههای نوآورانه و هنری به وجود میآیند.
زبانهای طبیعی مانند موجودات زنده، تکامل پیدا میکنند و به دست سخنگویان بومی به نسلهای بعد منتقل میشوند. اما زبانهای ساختهشده، سفیران مأموریتهای خاص هستند؛ از ارتباطات علمی و فناوری گرفته تا آفرینش دنیاهای خیالی و هنری.
پس هر زبان، چه طبیعی و چه ساختهشده، جایگاه ویژه خود را دارد؛ یکی ریشهدار در تاریخ و فرهنگ، دیگری مولود خلاقیت و هدفگذاری مشخص.
شما هم در کودکی و نوجوانی و حتی حالا مثل من، در تلاش برای خلقکردن زبان هستید؟ نظرات شما را با جان دل میخوانم.