نقطه ی شروع برای همه ی آدما صفر هست.
چند بار توی زندگیت دچار صفر شدی.
و چند بار صفرها رو انتخاب کردی. بیا واضح تر صحبت کنیم.
تو تا حالا چند بار خودت خواستی از اول شروع کنی و چند بار مجبور شدی به هر دلیلی از صفر شروع کنی.
اصلا فرقی هم داره؟
بدون شک این هم فرق داره...
من بارها به خاطر شرایط مختلف از صفر شروع کردم ، گاهی اوقات مقاومت کردم که صفر نشم ولی شدم.
چی میتونه توی این لحظه آرومت کنه؟
اٌمید...
من همیشه امیدوارم که میشه ، تو هم از من بشنو که حتما میشه. اٌمید یعنی خدا...
پس اگه داری این نوشته رو میخونی شک نکن دلیلی داره که به اینجا رسیدی و اون دلیل رو خدا برای تو ایجاد کرده.
انتخابش کن!
آره ، همین حالا صفر رو انتخاب کن و دوباره شروع کن ، نا امید نشو.
باور کن من هم قبول دارم شرایط سختیه ولی تو راه حل دیگه ای نداری...
حالا فرض کنیم که صفر رو تو انتخاب کردی.
دقیقا خودت نشستی فکر کردی که از اول شروع کنم. این میتونه حس رشد کردن رو به تو بده. انسانی که تصمیم میگیره خودش از صفر شروع کنه یک انسان بازنده نیست .
اینجوری تصورش کن که توی مسیر ، داشته میرفته و بعد فهمیده مسیر تا اینجا باهاش همراهه . از اینجا به بعد این مسیر به جای درستی ختم نمیشه.
راه حلش سادست: برداشتن تجربه ها از مسیر اول و تغییر مسیر و ادامه ی اون از همین نقطه در امتداد مسیر دوم.
این میتونه یک استارت دوباره از اینجا به بعد باشه. اینو بهش میگن رشد...