? رازهای دفاع مقدس روی موج سرخه ای
?حضور اهالی سرخه در واحد مخابرات جنگ و بهرهگیری از گویش منحصر به فرد مردم این منطقه، زبانزد بود و موفقیتهای زیادی را هم به ارمغان آورد. سرخهایها همواره به عنوان بیسیمچی در کنار فرماندهان، به رد و بدل کردن پیام آنها با فرماندهان دیگر میپرداختند و دشمن نیز به رغم شنود مکالمات آنها، به دلیل ویژگی خاص این گویش، موفق به رمزگشایی نمیشد. این کشف عجیب در جبهه سبب شد تا بیسیمچیهای سرخهای به راحتی و بدون از دست دادن وقت و با اطمینان کامل از سری بودن رمزهایشان به نقل دستورات فرماندهان خود بپردازند.
?نمونهای از این پیامها را به نقل از کتاب «فصل پرستو» با عنوان آن سوی خط، میخوانیم: «نیمه شب بود، کمک بیسیمچی گردان بودم دیدم پیام میدهند. آن سوی خط مجتبی صحبت میکرد. مجتبی جلوتر و نزدیک دشمن رفته بود. گفت «داوود داوود» گفتم «مجتبی به گوشم» گفت «کاشی برحی بقاتی» (یعنی دشمن چیزی که آقای کاشی میفروشد ـ گاز ـ زده است) بلافاصله خبر به رزمندگان اعلام شد و به این ترتیب آن شب بچهها از گازگرفتگی و شیمیایی شدن، نجات یافتند!»
?«حسین کلامی» که از بیسیمچیهای با سابقه دفاع مقدس است در مورد رمز و راز گویش سرخهای و اثرات آن در مکالمات فرماندهان در جبههها به یکی از رسانه ها میگوید: "سال ۶۱ و در عملیات رمضان شهید مهدی شاهدی فرمانده گردان ما بود. ۹ نفر سرخهای بودیم که اعزام شده بودیم. در لشکر ۱۷ قم به ما گفتند همه بچههای سرخه باید با بیسیم حرف بزنند. طوری با هم صحبت کنید که بچههای شهرهای اطراف سرخه هم نفهمند. در این عملیات فرمانده مخابرات ناحیه سمنان «علیاکبر شیرعلی» حضور داشت و این موضوع سبب شد از این زبان بیشتر استفاده شود. در عملیات قادر در کردستان دو نفر سرخهای بیشتر نبودیم به طور کامل سرخهای حرف میزدیم. این زبان قابل یاد گرفتن نیست. اگر قرار بود عملیاتی شروع شود، مدتها قبل مینشستیم و کد و رمز مینوشتیم".
?«محمدرضا ادهم» بیسیمچی اهل سرخه نقل می کند: «به زبان سرخهای ما به گنجشک میگوئیم مارگیج اما در استعاره همین کلمه معنی هواپیما و هلیکوپتر و وسایل پرنده دشمن را دارد وقتی با زبان و لهجه غلیظ مادری خود صحبت میکنیم حتی جوانان کم سن و سال سرخهای حرفهای ما را نمیفهمند.