سمیه موسی نژاد
سمیه موسی نژاد
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

و چقدر زود دیر می شود

حرف های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!

(مرحوم قیصر امین پور)

با تمام وجود کلمه به کلمه شعر را حس کردم زمانی که:

- حنانه ام بزرگ شد و قد کشید و شیرین زبانی هایش را حواله داد به جر و بحث های روزانه اش.

- مادربزرگم دیگر مرا نشناخت.

- جای خالی پدربزرگم را در خانه اش دیدم.

- چروکهای زیر گردن مادرم را دیدم.

- زمانی که ......




شب‌نوشته‌های یک مادر - www.somi.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید