کرونا با ما چه کردی
دلتنگی های این روزها
- بوسیدن روی مادرم
- رفتن به خانه اقوام و شب نشینی های کوتاه اما لذت بخش
- رفتن به بازار و بی دغدغه دست زدن به همه چیز و پرو کردن لباس
- رفتن به سوپر مارکت بدون دستکش و ماسک و قرار دادن خریدهایمان بدون ضدعفونی کردن و شستن در کابنیت یا یخچال
- بردن بچه ها به پارک
- بردن بچه ها به بازار و دیدن برق چشمانشان از خریدهای کوچکشان
- لذت بردن از بازارهای شلوغ قبل از سال تحویل
- رفتن بچه ها به مدرسه و منتظر آمدن آنها
- خستگی و گرسنگی بچه ها بعد از مدرسه
- بی دغدغه لباسهای بیرون را آویزان کردن و جدا نکردن آنها به مانند لباس جذامی ها
- تمیز کردن سرویسهای بهداشتی با پودر لباسشویی ساده نه وایتکس (متنفرم از بوی وایتکس)
- تمیز کردن خانه تنها با شیشه پاکن نه الکل
- راحت و آسوده در ماشین نشستن
و خلاصه اینکه این روزها همگی فهمیده ایم که چقدر زندگی قشنگ و آرامی داشتیم و چرا اینقدر ناشکر بودیم،چرا اینقدر غر می زدیم، چرا از شلوغی خیابانها گلایه داشتیم ،چرا , وچراهای زیادی که کاش بعد از این مشکل درس بگیریم و دیگر زبانمان به ناشکری باز نشود.