اگر در محل کار با همکارانتان دربارهی فلان برنامهی تلویزیونی یا چیزهای عجیبی که کودکانتان میگویند، صحبت نکنید، محیط کار به محلی کسل کننده تبدیل میشود. اما، روان شناس، کیت اسنوز، میگوید، اگر همکاری دارید که دربارهی هر مسئلهای وارد جزئیات میشود و حرف زدن را تا جایی ادامه میدهد که وقت همه را میگیرد، بهتر است فاصلهی خودتان را با او حفظ کنید. او میگوید: «این افراد کسانی هستند که بیشتر از آن که علاقمند به کار کردن باشند، علاقه به برقراری تعاملات اجتماعی دارند.» «اگر خیلی با آنها صمیمی شوید، به سرعت منحرف میشوید. چشم که بر هم میزنید، میبینید وقت تمام شده است و هنوز کلی کار برای انجام دادن مانده است. پرحرفها نرخ تولید را کاهش میدهند.»
همه چیز دانها آنهایی هستند که به سایر همکاران خود احساس ناتوان و فرودست بودن را انتقال میدهند. بدون این که از آنها درخواست شود، آخرین آپدیت Apple iOS را به کارشناسان IT اداره آموزش میدهند و در جلسات دربارهی افرادی که در موقعیتهای پایین تری از خودشان قرار دارند، اظهار نظر میکنند. روان شناس، ترزا مارزولف، میگوید، اعتماد به نفس بالای این افراد منجر میشود موقعیتهای خوبی در محیط کار به دست آورند، اما نباید تحت تاثیر باد غبغب آنها قرار بگیرید.
«اگر به آنها نزدیک شوید، همواره در موقعیت فرودست آنها قرار خواهید داشت. آنها هرگز شما را با خودشان برابر نخواهند دانست. همه چیز دانها در دنیایی به سر میبرند که به نظر خودشان از هر کس دیگری در این دنیا باهوشتر هستند. وقتی کاری خراب میشود، تقصیر شماست، نه آنها. وفاداری همه چیز دانها در وهلهی نخست نسبت به خودشان است. دوستی با دیگران، احترام به دیگران و کار، در بهترین حالت، در وهلهی دوم قرار دارد.»
لین تیلور، کارشناس محیط کار، میگوید: «آنهایی که از پشت چاقو میزنند، در نگاه اول بسیار دلربا به نظر میرسند و میدانند چطور اعتماد سایرین را جلب کنند. آنها حرفها، ایدهها و نظرات شما را که بعد از اعتماد کردن با آنها در میان گذاشته اید، به نام خودشان مطرح میکنند.»
از زیر کار دروها هر کاری غیر از کار کردن واقعی میکنند: اگر در اداره کسی مهمانی به هر مناسبتی برگزار کند، آنها اولین نفر آنجا هستند. اگر یکی از همکاران برای خرید لباس نیاز به راهنمایی داشته باشد، آنها کارشان را زمین میگذارند تا به او کمک کنند.
مارزولف میگوید، مشکل اینجاست که اغلب تنبلی آنها روی بهره وری شما هم تاثیر میگذارد. «برای این نوع افراد، روز کاری یک روز خسته کننده است و او تلاش میکند به نحوی از زیر کار در برود. آنها با شما صحبت میکنند، بهتان ایمیل میفرستند. وسط راهرو شما را به حرف میگیرند، بی دلیل از شما سوال میپرسند، و حتی تا آن جا پیش میروند که شما را هم وارد بازیهای خود میکنند.» «آنها انرژی شما را از شما میگیرند، زیرا به طور پیوسته در حال نظرخواهی کردن از شما و برهم زدن تمرکزتان هستند.»
اس. کریس ادموند، کارشناس منابع انسانی، میگوید، خورندگان روح، فقط میگیرند و میگیرند و میگیرند. آنها به راهنمایی شما برای یک ارائهی مهم نیاز دارند، اما هرگز به شما هیچ راهنماییای برای بهتر شدن ارائه تان نمیدهند. آنها هرگز سخت کوشی شما را در دست یافتن به یک موقعیت شغلی نمیبینند، و مدام از اینکه این موقعیت به آنها داده نشده است، شکایت میکنند.
«آنها در ازای هر کاری که برایشان انجام دهید، هیچ کاری برای جبران انجان نمیدهند. آنها هرگز کمک یا حمایت نمیکنند. اصلا این را وظیفهی خودشان نمیدانند. نزدیک شدن به این افراد باعث میشود احساس خستگی مفرط و کلافگی کنید.»
اگر آنها نبودند، این شرکت حتما تا کنون بسته شده بود—حداقل این چیزی است که خودشان به آن اعتقاد دارند.
مارزولف میگوید، همهی ما احتیاج داریم که گاهی غر بزنیم، اما آن دست از همکارانی که خودشان را قربانی میدانند، نیمی از روز را به شکایت کردن دربارهی این که دیگران تنبل و از زیر کار در رو هستند و آن ها بسیار کار میکنند، میگذارنند.
آنها معتقدند که بیشترین حجم کار را خودشان انجام میدهند و مابقی کمترین تلاش را میکنند. حتی در مورد شما که نزدیکترین دوستشان هستید هم همین نظر را دارند، هرچند ممکن است هرگز این مسئله را مستقیم به شما نگویند.
«اگر با آنها دوست هستید، بهتر است مراقب باشید. اگر زمانی سهوا کار خطایی انجام دهید، از نظر آنها هدفمند این کار را انجام داده اید و تا با همه دربارهی نیت بد شما صحبت نکنند، دست بردار نخواهند بود. آن ها، به عنوان خود قربانی پندارهای مهارت بالا، زمانی سر کیف می آیند که شما، به عنوان فرد تنبل و خاطی، تنبیه شوید.»
(منبع: هافینگتون پست
ترجمه: سایت فرادید)
پی نوشت:
"البته به نظر بنده از اینگونه آدمها تا آنجا که امکان دارد باید دوری کرد و فقط شامل محل کار نمی شود"