تا حالا شده با کلی امید شروع کنید و بزنن تو ذوقتون؟
تا حالا شده با یه ایده ناب شروع کرده باشید ولی زمین و زمان دست به دست هم بدن که اثبات کنن شما نمیتونید؟
تا حالا شده پر از اعتماد به نفس باشید ولی آدمای سمی دورو برتون بیشتر و بیشتر بشه؟
این موضوع تقریبا هر روز تو زندگی ما اتفاق میفته٬ هر روز با امید زیاد و با یه سری افکار روشن و با نگاه رو به جلو از خواب بلند میشیم و از همون لحظه خمیر دندون تموم شده٬ ظرف شسته نشده٬ سشوار سوخته٬ شامپوی تموم شده٬ پیراهن چروک٬ رانندهی عصبانی٬ کارمند وقت نشناس٬ مغازهدار گرون فروش و و و دست به دست هم میدن که اون روز رو از بین ببرن!
اما هیچکدوم اینا بدون درمان نیست اگر که همهی کارهای روزانه رو تو چک لیست وارد کنیم٬ از بحث پرهیز کنیم و از آدما سمی دوری کنیم!!
هیچ کدوم از مثالهایی که زدم به اندازه یک آدم سمی خطرناک نیست.
آدمهای سمی سعی میکنن:
شاید پیش خودتون بگین این آدما سمی نیستن اما بذارین باهاتون مخالفت کنم! چرا؟
خب سادست:
خیلی از آدمهای سمی هیچ ایدهای از شخصیت واقعی خودشون ندارن و نشونههایی که از خودشون بروز میدن رو به حساب اخلاق همیشگی خودشون میدونن!
بذارین با یه مثال شما رو به خط فکری خودم نزدیکتر کنم.
فرض کنید شما ایدهای ناب دارید٬ مثلا میخواهید بهترین لیوان جهان را بسازید.
با عشق و علاقه و پشتکار فراوان فاز تحقیق رو شروع میکنید٬ از بازار تهران تا گوگل و بازارهای جهانی رو بررسی میکنید و یه لیست بلند و بالا از انواع لیوانها و طراحیهای صنعتی اون رو آرشیو میکنید.
دونه به دونهی اون طرحها رو بررسی میکنید٬ نوع طراحی٬ مواد بکار رفته٬ رنگبندیها٬ آسانی استفاده و و و
بعد از این مرحله یه سری لیوان میخرید و نمونههای داخلی رو با خارجی مقایسه میکنید و برتریهای ایده خودتون رو با رضایت خاطر و لبخند زیبا روی برگه یادداشت میکنید.
شما خوشحالید از اینکه مفید واقع شدین و دارین تو مسیری که دوست دارین حرکت میکنین.
حالا با اطمینان خیلی زیادی شروع میکنید به طراحی ایده خودتون و بعد از اون با هزار سختی یک محصول اولیه از اون میسازید.
حالا با سرعت بیشتری از اون لیوان چندتای دیگه میسازید و به صورت آزمایشی کنار خیابون یا تو یه بازار محلی شروع میکنید به فروش لیوانها و از شانس خوبتون چندتا از لیوانها فروش میره و شما دیگه مطمئن میشید که راه رو درست انتخاب کردید.
به خودتون اجازه میدید که وسایل رو جمع کنید و برید یه کافه بشینید و از موفقیت خودتون با پولی که درآوردین لذت ببرید و اون رو جشن بگیرید؛ وسط جشنتون هستین که یک دوست رو میبینید و موضوع رو با خوشحالی براش بیان میکنید٬ ولی مشکل تازه از اینجا شروع میشه!
اون اولش با شما خوشحالی میکنه ولی سریعا تبدیل میشه به یک آدم منطقی و از تمام نقاط کارتون ایراد میگیره و به شما این وعده رو میده که تو بازار چینیها تو جایی برای ادامه کار نداری٬ پولدار ها هم که حتما از اروپا میارن هرچی بخوان پس شما یه آدم بدبخت و بازنده هستین که در اوج حماقت٬ کلی از روزهای خوب زندگیتون رو صرف هیچ و پوچ کردین!!
ولی صبر کنید
پس اون همه ایده٬ اون همه تلاش و اعتقاد چی شد؟
مگه ما هر چیزی که الان داریم یه زمانی یه ایده احمقانه و خندهدار نبوده؟ پس برای چی یه حرف شما رو از همهی اعتقاداتتون دور کرد؟ بخاطر حرف مردم؟
بذارین با هم صادق باشیم٬ اگر به ما مردم بود و قرار بود همه به حرف ما آدمهای معمولی گوش بدن همین امروز در قرن ۲۱ همچنان سوار اسب مشدیم و نهایت ارتفاعی که دیده بودیم بلندای یک تپه٬نزدیک یکی از کوههای اطراف تهران میبود ولی اینطور نشد.
آدمهای جاهطلب به افراد سمی پشت کردن و کاری رو کردن که هر کسی نمیتونست انجام بده چون اونا چیزی رو دیدن که هر کسی نمیتونست ببینه.
شما هم همینطورید!
اون لیوان رو شما میشناسید و شما میدونید که اون چه تاثیری روی زندگی دیگران داره و شما باید آموزش بدید و به بقیه بفهمونید که اونا نمیدونن نیازشون چیه و به این لیوان نیاز دارن!
حرف دیگران رو همیشه به عقل و اعتقاد خودتون ارجعیت ندید٬ شما میتونید چون خواستید
اگه اون آدم اشتباه کرده باشه چی؟
اگه اون آدم بخیل یا حسود بوده باشه چی؟
اگه اون آدم خودش وارد کننده لیوانهای چینی باشه و ترسیده باشه چی؟
اگه روزی فهمیدین اشتباه کردین که به فکر و علاقتون پشت کردین٬ آیا اون آدم میاد تصحیحش کنه؟ آیا میتونید به عقب برگردید؟
خیلی صحبت کردم ولی اینا همگی تجربه و حرف دل خودم بود و اجباری به قبول کردن اون برای شما وجود نداره و در آخر٬ دوست من که داری این نوشته رو میخونی٬ خطاب صحبتهای من الان به شماست:
من به هوش و سرمایه اعتقاد ندارم٬ بلکه به تلاش و باور قلبی اعتقاد دارم.
مهم نیست زنی یا مرد٬ پیری یا جوون٬ پولداری یا بیپول؛ مهم اینه که تو میتونی. من به عنوان یک انسان ازت خواهش میکنم به خودت ایمان داشته باش و دنیای پیرامونت رو تغییر بده٬ تو آدم مهمی هستی و قراره یک تاثیری بر زندگی من و میلیاردها انسان دیگه داشته باشی.
لطفا به صدای قلبت گوش کن و کاری رو بکن که از تو یک انسان شادتر و بهتر میسازه.