حتما در فضای مجازی با اطلاعاتی درباره ی نیکولا تسلا و همچینین ادیسون مواجه شده اید که بسیار اغراق کننده هستند! در این مقاله سعی در روشن شدن حقیقت برای شما عزیزان دارم!
نیکولا تسلا متولد 1854 در کرواسی میباشد! این مخترع خوش ذوق در سال 1880 در دانشگاه در رشته ی مهندسی و فیزیک فارغ التحصیل شد!
نیکولا تسلا نزدیک به 300 اختراع ثبت شده دارد که خود یک رکورد محسوب میشود، بزرگ ترین اختراع او، اختراع جریان متناوب برق بود که یک جهش بزرگ در جریان الکترومغناطیسی محسوب میشود!
توماس ادیسون متولد 1847 در ایالت متحده آمریکا میباشد! ادیسون تحصیلات آکادمیک نداشت و حتی در دوره ی دبستان مورد تمسخر معلم خود قرار گرفت، اما ادیسون طولی نکشید که در سال 1877 موفق به ساخت نخستین نمونه از گرامافون شد! طبق سندیات ادیسون حدود ده سال برای اختراع گرامافون تلاش کرد!
توماس ادیسون هرگز مخترع لامپ رشته ای نبوده! بلکه تنها بهترین نمونه از انواع لامپ ها که حدود 9 مخترع دیگر بر روی آن کار میکردند را اختراع کرده!
ادیسون میکروفون، گرامافون، نوعی ابزار فیلم برداری به اسم کینتوسکوپ، دیکتافون را اختراع کرد!
قبل از ادیسون، هاینریش گوبل که پایدار ترین لامپ قبل از ادیسون که از نظر زمانی چهارصد ساعت طول عمر مفید داشت اما توان روشنایی بسیار کمی نسبت به لامپ های ادیسون داشت که حتی عمر بیشتری هم داشتند اختراع کرد بعد از او جیمز وودوار، ویلیام سایر، متیو ایوانز، جوزف سوان به شکل کلی بین سال های ۱۸۵۴ تا ۱۸۸۰ مدل های متفاوتی از لامپ های مختلف اختراع کردند که هیچ یک کار آمد نبود و یا توان کم و یا عمر کمی داشتند!
تا این که در نهایت والیس که یک صنعتگر آمریکایی بود اختراع خودش که یک لامپ ذغالی بود را روانه ی بازار کرد که در حقیقت جریان برق بین دو ذغال در جریان بود و باعث ایجاد یک قوص الکتریکی میشد به رنگ آبی و به این شکل لامپ عمل میکرد اما عمر ذغال ها کم بود و تمام میشدند و وقتی که ادیسون این ایراد ها را دید بر آن شد که لامپ خودش را اختراع کند!
ادیسون با تلاش های زیاد و امتحان کردن مواد متفاوت ابتدا لامپی ساخت که درخشش مناسب ولی عمر کوتاه چهل ساعته داشت و بعد از آن با سازماندهی بهتر این لامپ لامپ دیگری ساخت که در نهایت پانصد ساعت کار میکرد و این یک جهش بزرگ در صنعت لامپ ها بود!
چندی بعد جوزف سوان مدعی شد که اختراع بهتری دارد و لامپی که بهتر از لامپ ادیسون عمل میکند! ادیسون، برای از دست ندادن بازار به جای ایجاد جنگ بین خود و جوزف به او پیشنهاد داد که با هم شرکتی تاسیس کرده و لامپ های خود را بفروشند!
در نهایت ادیسون بسیاری از سرمایه داران و برجستگان را به پارک منلو در نیوجرسی برای شام دعوت کرد و جلوی میهمانان که بی خبر بودند هزاران لامپ در پارک را روشن کرد! پارک مثل روز روشن شده بود و هیچ یک از میهمانان هرگز لامپ هایی با این درخشش ندیده بودند!
در نهایت باید گفت ادیسون مخترع بوده و دزد نبوده! اگر او دزد بود پس تمام کسان دیگری هم که لامپ اختراع کرده اند دزد هستند، ادیسون تنها روش خاص دیگری را برای لامپ هایش ارائه داد و هم چنین به دشمنی کردن با کسی که اختراع مشابه به خودش داشت هم بلند نشد و از او تقاضای همکاری کرد!
بزرگ ترین اشتباه ادیسون این بود که سالها بعد از موفقیت های جهانیش! کارمندی به اسم نیکولا تسلا را دست کم گرفت و جریان برق متناوب اور را نشدنی دانست که البته در سال های پایانی عمرش نیز بالاخره اعتراف کرد که اشتباه کرده بود!
تسلا هرگز الکتریسیته را کشف نکرده! هرگز حرفی از انرژی رایگان نزده! هیچ کس اختراعات تسلا را ندزدیده و برق بیسیم نشدنی بوده!
نیکولا تسلا در سال 1882 در پاریس برای یکی از شرکت های بزرگ آن دوران یعنی جنرال الکتریک مشغول به کار شد، موسس این شرکت توماس ادیسون بود! در آن دوران ادیسون پایدار ترین لامپ رشته ای را به بازار جهانی میفروخت و در چندین کشور دنیا شرکت های متفاوتی داشت!
تسلا بسیار باهوش بود و بسیار در زمینه ی کاری اش مشتاق! چندی نگذشت که به خاطر ترفیع دادن به او، او را به شعبه ی مرکزی شرکت جنرال الکتریک؛ یعنی شرکتی که خود ادیسون مدیرعامل آن بود منتقل کردند!
ادیسون از کار کردن تسلا و استعداد او بسیار خرسند بود و حتی در خود شرکت هم به او ترفیع داد!
لحظه ی شکوفایی تسلا زمانی بود که اختراع خود را به ادیسون در میان گذاشت، لحظه ای که ادیسون به او گفت که جریان برق متناوب بلا استفاده و نشدنی است و تسلا شرکت ادیسون را ترک کرد، بزرگ ترین اتفاق در زندگی تسلا رخ داد از آن لحظه به بعد بود که تسلا 300 اختراع دیگر به نام خود ثبت کرد و به ادیسون فهماند که درباره ی جریان متناوب حق با او بوده!
jk
نیکولا تسلا از همکاران ادیسون دربارهٔ روش او در حل مسائل مینویسد:
«اگر ادیسون میخواست سوزنی را در انبار کاهی پیدا کند، با پشتکار فراوان دانهبهدانه کاه را کنار میزد تا بالاخره سوزن نمایان شود. بارها با تأسف میدیدم که چگونه بخش اعظم وقت و انرژی او صرف یافتن یک فرمول جزئی یا انجام دادن محاسبهای کوچک میشد.»
ادیسون خود نیز در اینباره گفتهاست:
«نوآوری، یک درصد الهام روح است و نود و نه درصد عرقریختن و تلاشکردن.»
توضیح درباره ی کاشف الکتریسیته، وقت تلف کردن است چون هر انسانی که دقیقه ای به تحقیق بنشیند به سادگی در میابد که قبل از تولد نیکولا تسلا در سال 1856 چندین انسان دیگر به شکل های مختلف اکتریسیته را کشف کرده اند که نخستین آنها بنجامین فرانکلین بوده و به جز این قضیه اختراعات بسیار زیادی قبل از تولد تسلا به وسیله ی الکتریسیته ثبت شده است!
درباره ی انرژی رایگان، تسلا هرگز چنین ایده ای در سر نداشته و به خوبی از قوانین ترمودینامیک و پایستگی انرژی آگاه بوده، اما او این ایده را همیشه در سر داشت که حتی به وسیله ی چرخش زمین به دور خودش هم برق تولید کند و همیشه به فکر این بود که در هر عملی اتلاف انرژی را به حداقل برساند! موتور های الکتریکی بسیار قدرتمندی که تسلا اختراع کرد همگی به طرز معجزه آسایی اتلاف انرژی را نسبت به نمونه های دیگر کاهش میداد و این موارد دست به دست هم دادند که چنین شایعه ای را از زبان تسلا بیان کنند! دوستان با این کار ارزش علمی این شخص را کم میکنید، نه زیاد!
و یا حداقل چنین چیزی ثابت نشده، شاید تسلا در این مورد از خود تنش نشان داده باشد اما دلیل اینکه اداره ثبت اختراعات برخی از اختراعات تسلا را ثبت نکرد این بود که قبل از تسلا شخص دیگری آنها را اختراع کرده بود و این اتفاق بین 300 اختراع ثبت شده ی تسلا چیزی نیست که باورش سخت باشد! چون تسلا تقریبا به اندازه ی یک سال اختراعات کل جهان اختراعات متفاوت داشت و اینکه چند نمونه از این اختراعات با اختراعات اشخاص دیگر یکی در بیاید کاملا محتمل است! حتی برخی از این اختراعات سال ها قبل از این بود که تسلا شهرت بگیرد و یا حتی ایده ی آن اختراع به ذهنش خطور کند!
برق بیسیم در فواصل کم و ولتاژ پایین به سادگی شدنی است اما سه مشکل اساسی دارد که تسلا هم به همین دلایل نتوانست آن را عملی کند:
1) برق بیسیم نیاز به یک نیروی اولیه برای تولید امواج الکتریکی دارد تا بتواند امواج را در فواصل جابه جا کند! یعنی اینکه اگر ما بخواهیم به طور مثال برق را یک متر جابه جا کنیم نیاز به دوبرابر انرژی نسبت به برق با سیم داریم یا حتی بیشتر، چون اتلاف انرژی چنین کاری نیز بسیار زیاد است!
اگر بخواهیم کل برق نیروگاه های ایران را از مرکز ایران به کل ایران مخابره کنیم شاید فقط برای چند ثانیه این کار عملی شود و بعد از آن کل انرژی ها تمام میشود! پس دلیل اول نصرفیدن!
2) دلیل دوم بسیار روشن است؛ مخابره! در برق با سیم ما اگر احتیاج داشته باشیم که وسیله ای الکتریکی روشن نباشد به سادگی آن را از دوشاخه میکشیم ! اما در چنین مخابره ای امواج الکتریکی همه جا هستند و همه چیز را روشن میکنند و ما هرگز نمیتوانیم آن وسیله ی الکتریکی را خاموش کنیم مگر این که کل امواج را از ریشه قطع کنیم (که اگر یک شهر با یک برج تسلا اداره شود در این صورت برق کل شهر قطع میشود) و یا در هنگام خواب کل منزل خود را در پوششی از یک جنس عایق امواج الکترومغناطیس قرار بدهیم که در این صورت دیگر امواج رادیویی نیز مخابره نمیشود(یعنی بای بای تلفن همراه و اینترنت و ... )
3) امواج الکترومغناطیسی که حتی در امواج رادیویی با قدرت بسیار پایین تری از برق شهری در اطراف شهر ما در حال مخابره هستند با همین ولتاژ پایین یکی از عوامل موثر در سرطان هستند! حال اگر این امواج قدرت بیشتری به دست بیاورند در اصل مخرب بودن آن ها هم بیشتر میشود به شکلی که به سادگی میتوانند روی ژنتیک بافت های زنده تاثیر گذاشته و باعث تغییرات ژنتیکی شوند(مخرب بودن امواج الکترومغناطیس در آن دوران هنوز کشف نشده بود اگر تسلا متوجه این قضیه میشد قطعا دست به ساخت چنین وسیله ای نمیزد)
تسلا با موجودات فرازمینی ارتباطی نداشته!
و چیزی به اسم اشعه مرگ وجود ندارد! (البته ساخت چنین دستگاهی شدنی است ولی چه احتیاجی به چنین چیزی است وقتی که اسلحه هایی با برد بیشتر و مخرب تر وجود دارند که کم خرج تر عمل میکنند)
در انتها باید گفت که نیکولا تسلا در کنار تمام بدنامی هایی که با شایعات اینچنینی در فضای مجازی برایش ساخته اند هنوز هم یک نابغه است و هیچ شکی در این موضوع نیست و هنوز هم رکورد دار بیشترین اختراعات ثبت شده! ولی ای کاش از پافشاری بر روی پروژه ی برق بیسیم دست میکشید و به این شکل همه دارایی اش را خرج کاری که نشدنیست نمیکرد!