امروز معرفی کتاب داریم برای افزایش فروش که باید بخونیش. کتاب های تخصصی زیادی برای فروش بیشتر در اینستاگرام هست که نخونده میگم بیشترشون مُشتی ترفند تکراری و کسل کننده هست. این کتاب بهترین کتاب آموزش فروش نیست بلکه کتابی برای اجرای درستِ آموزش های فروش هست! (مقاله رو دقیق بخون!)
قبلش بگم اگر تو کپشن نوشتن برای فروش محصولاتت چالش داری خوبه سریال 5 قسمتی کپشن نویسی محصول رو از اینجا شروع کنی.
کتاب : هوش هیجانی - نویسنده : دنیل گولمن
شاید از دیدن عنوان کتاب تعجب کنی و بگی آخه این چه کتابیه؟ هوش هیجانی چی هست اصن؟ منم اون داستان معروف رو یادآوری می کنم. حتی اگر برات تکراری بود لطفاً ادامش بده.
"روزی روزگاری مسابقه ای در حومه شهر کنار زمین های کشاورزی و مزارع وسیع برگزار شد.
کارگران مزرعه در حال چیدن علف های هرز بودند و انتهای لباس فقیرانه بلندی که داشتند را دور مچ پیچیده و عرق پیشانی شان را پاک می کردند.
مسابقه با شور و هیاهویی بزرگ از دور دست برگزار می شد و آتش بازی و تشویق های تماشاگران توجه کارگران که الان در حال استراحت بودند را جلب می کرد. قرار بود 50 مرد هیزم شکل قوی بیاورند تا ببینند کدام یک می تواند درخت های بیشتری را قطع کند. برنده پاداشی نفیس می گرفت. 49 مرد غول پیکر آمدند و در کنار آنها جوانی که به سختی اجازه ورود یافته بود حاضر شد. او نیز شرکت کننده بود.
3...2...1... (صدای شلیک تفنگ مردی نقاب پوش :شروع شد!)
تمام مردان سراسیمه به درختان جنگل یورش برده و تا می توانستند با تبرهایشان ضربات متعددی بر تنه درختان می زدند. درخت ها یکی پس از دیگری میافتادند.
اکنون فضای جنگل پر از غبار و خاک اره شده بود و به سختی می شد وضعیت داخل جنگل را ارزیابی کرد. مردان یکی پس از دیگری داشتند از نفس میافتادند و گوشه ای استراحت می کردند و داوران باید برای بررسی نتایج باید کمی صبر می کردند.
ناگهان چشم داوران به جوانکی افتاد که اندامش در کنار مابقی زار می زد! او هنوز نشسته بود درحالیکه چیز زیادی بیشتر به اتمام مسابقه نمانده بود. داشت با سنگی لبه تبر خود را تیز می کرد و پهنای آن را صیقل می داد. یکباره برخواست و به سمت جنگل رفت.
مردان غول پیکر او را به نگاه تمسخر می نگریستند و با چشمک حقیرانه ای دیگران را از وجود او مطلع می کردند. ناگهان جوان شروع به ضرب زدن کرد. با اولین ضربه درخت بر زمین افتاد.
با هر ضربه یک درخت می افتاد. فضای جنگل دوباره داشت غبارآلود می شد و داوران را مجددا دچار مشکل می کرد. سرانجام درون جنگل تقریباً به طور کامل ناپیدا بنظر می رسید ولی این بار فقط بخاطر یک شخص. تنها آن جوان بود که ضربه می زد و دیگر مردان با چشمانی متعجب به او نگاه می کردند.
داوران پس از بررسی های لازم جوان را برنده مسابقه اعلام کردند."
نیازی نبود این داستان رو از من بشنوی، احتمالاً قبلاً به اندازه کافی شنیدی. ولی آیا تبرت رو واقعاً تیز کردی یا فقط شنیدی؟ چون تیز کردن تبر تلاش و هوشمندی می خواد.
وارن بافت میگه اگر نتونی هیجاناتت رو کنترل کنی هرگز می تونی ثروتمند بشی.
این رو بسکتبالیستی که حدود 20 سال پیش بین پذیرش درصدی از سهام نایک یا 100 هزار دلار پول ، (چون فراری دوست داشت) 100 هزار دلار نقد رو انتخاب کرد به شما میگه. که البته اگر سهام رو انتخاب می کرد امروزه چند میلیارد دلار (فکر کنم 20) ثروت می داشت.
در یک کلام اگر بخوام بگم این کتاب چطور میتونه به افزایش فروش کمک کنه، اینجوری میتونم بهت بگم قبل از اینکه تو بخوای یه کاری انجام بدی نیاز داری به این که احساساتت رو بتونی مدیریت کنی و روی اون کار تمرکز کنیم .
راستی جواب اعتراضات مشتریای ایرانی (قیمت بالاست، پول ندارم،...) رو با مثال تو فایل دیجیتال مانی گذاشتم. اگر میخوای جواب یکیشو رایگان بدونی بیا اینجا