ویرگول
ورودثبت نام
سروش پارسا
سروش پارسادانشجوی بازیگری سینما، عاشق صحنه و تصویر. تو مسیرم؛ نه هنوز اون‌جایی که باید باشم، ولی دقیقاً همون‌جایی که باید شروع بشه
سروش پارسا
سروش پارسا
خواندن ۲ دقیقه·۷ ماه پیش

بازیگری به سبک استانیسلاوسکی: “زندگی واقعی روی صحنه”

سروش پارسا
سروش پارسا

بازیگری به سبک استانیسلاوسکی: “زندگی واقعی روی صحنه”


کنستانتین استانیسلاوسکی، بازیگر و کارگردان روس، یکی از تأثیرگذارترین چهره‌ها در تاریخ تئاتر به‌شمار میاد. سیستم بازیگری او پایه‌گذار سبک‌هایی مثل “بازیگری متدی” در آمریکا شد و هنرمندانی مثل مارلون براندو، آل پاچینو و رابرت دنیرو از اون الهام گرفتن.


اصل مهم: باورپذیری


استانیسلاوسکی اعتقاد داشت که بازیگر نباید فقط نقش بازی کنه، بلکه باید “باور کنه” که شخصیتشه. او می‌گفت بازیگر باید روی صحنه مثل زندگی واقعی رفتار کنه، حتی اگر اون شرایط تخیلی باشه.


مفهوم “اگرِ جادویی” (Magic If)


او به بازیگران یاد داد بپرسن:

«اگر من در این موقعیت بودم، چه می‌کردم؟»

این سؤال کمک می‌کنه تا بازیگر به‌جای حفظ دیالوگ صرف، احساسات واقعی رو تجربه کنه.


تمرکز روی حافظه‌ی احساسی (Emotional Memory)


استانیسلاوسکی پیشنهاد می‌کرد بازیگر از خاطرات واقعی و احساسات گذشته‌ی خودش برای باورپذیر کردن نقش استفاده کنه.


اهداف (Objectives) و موانع (Obstacles)


هر شخصیت در صحنه هدفی داره و موانعی سر راهشه. بازیگر باید بفهمه شخصیتش چی می‌خواد و چه چیزهایی جلوی اون خواسته رو می‌گیرن. این، منبع اصلی تنش در بازیه.


چرا مهمه؟

سبک استانیسلاوسکی پایه‌ی بسیاری از آموزش‌های بازیگری امروزه‌ست. اگر دنبال بازیگری واقع‌گرا و احساسی هستی، یاد گرفتن این سبک خیلی ضروریه.

تمرین: “اگرِ جادویی” + حافظه احساسی


هدف: تمرین باور کردن شرایط خیالی و فعال کردن احساسات واقعی.

مرحله اول: موقعیت رو انتخاب کن


یه موقعیت ساده اما احساسی رو تصور کن. مثلاً:

• “تو ایستگاه قطار، کسی که دوسش داری داره برای همیشه میره.”

• “اولین باریه که بعد از سال‌ها یکی از عزیزات رو می‌بینی.”

• “تو یه شب بارونی، کلید خونه‌ت رو گم کردی.”

مرحله دوم: سؤال “اگرِ جادویی”


از خودت بپرس:

«اگر من واقعاً تو این موقعیت بودم، چه حسی داشتم؟ چی می‌کردم؟ بدنم چطور واکنش نشون می‌داد؟»

مرحله سوم: استفاده از حافظه احساسی


یاد یه خاطره‌ی واقعی از زندگیت بیفت که شبیه اون حسه. مثلاً اگه نقش جدایی رو بازی می‌کنی، به یه خداحافظی واقعی فکر کن که برات سنگین بوده.

• ببین چه احساسی داشتی.

• ضربان قلبت چطور بود؟

• دستات می‌لرزید؟

• بغض داشتی؟ گریه کردی یا فقط ساکت شدی؟


سعی کن این احساس رو الان تو بدنت بیدار کنی.

مرحله چهارم: بداهه‌پردازی کن

بدون حفظ دیالوگ، فقط با تکیه بر حس و تخیل، صحنه رو اجرا کن. تو اتاقت، جلوی آینه یا با یه دوست. تمرکزت باید روی حس واقعی باشه، نه دیالوگ درست نویسنده سروش پارسا

زندگیآموزش بازیگریتئاتربازیگر سینما
۵
۲
سروش پارسا
سروش پارسا
دانشجوی بازیگری سینما، عاشق صحنه و تصویر. تو مسیرم؛ نه هنوز اون‌جایی که باید باشم، ولی دقیقاً همون‌جایی که باید شروع بشه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید