
زبانهای سامی، همگی طبق دستهبندی سازمان یونسکو (وابسته به سازمان ملل متحد) بهعنوان زبانهای در معرض خطر به شمار میآیند.
در حال حاضر، زبانهای سامی لولهای و سامی جنوبی بهشدت در معرض خطر هستند. زبانهای سامی اومهای و سامی پیتهای نیز در وضعیت بحرانی قرار دارند و شاید تنها ۱۰ تا ۲۰ نفر هنوز به هر یکی از این زبانها صحبت کنند. این موضوع از اطلس زبانهای در معرض خطر یونسکو در جهان آشکار میشود.
یک زبان زمانی در معرض خطر قرار میگیرد که گویشوران آن از بین بروند و یا به زبان دیگری روی آورند - این زبان معمولاً زبانی بزرگتر است که توسط گروه قدرتمندتری به کار میرود. همچنین وقتی زبان در حوزههای کمتری به کار رود، تمام دامنهی واژگان و کاربردهای آن دیگر استفاده نشود و یا کودکان دیگر زبان قوم خود را نیاموزند، در معرض خطر قرار میگیرد. هرچه افراد کمتری از زبان محلی استفاده کنند، احتمال انقراض آن افزایش مییابد.
در سراسر جهان، اقلیتها در کنار اکثریت زندگی میکنند. نمونههای بیشماری وجود دارند که در آنها اقلیتها زبان خود را رها کرده و یا مجبور به رهاسازی آن شدهاند. مردم سامی نیز تجربهای مشترک با مردم سایر نقاط جهان دارند.
جهانیشدن فزاینده و شهرنشینی سریع روی همه رد پایی باقی میگذارد؛ هرچند اقوام کوچک بومی بیش از دیگران آسیبپذیر هستند. با پیشرفت روند صنعتیسازی و برونآوری گستردهی منابع طبیعی، شرایط زندگی سنتی متحول میشود و بسیاری برای یافتن راهکارهای جدید امرار معاش، وادار به کوچ کردن به شهرها میشوند.
ترک جامعهی مادری، برابر با قرارگیری تحت فشار شدید برای صحبت به زبان غالب است. زبان اکثریت، ضروری یا لااقل لازم برای معاشرت در جامعه به نظر میرسد، درحالیکه زبان خودی دیگر به همان اندازه کاربردی نیست. در نتیجه، فرصتها و دلایل بهرهگیری از زبان مادری کم و کمتر میشوند. در نهایت امکان انتقال آن به نسل بعدی، شدیداً کاهش مییابد.
البته این تهدید میتواند از سوی حاکمیت کشور خود اقلیت نیز باشد؛ هنگامی که استفاده از زبان اقلیت را ممنوع یا بهشدت محدود میسازند. همچنین، نگاه تحقیرآمیز یا تبعیضآمیز جامعهی اطراف نسبت به اقلیتها میتواند از انگیزهی اعضای آن برای سخنوری به زبان مادری بکاهد. در چنین شرایطی، بقای زبان اقلیت جداً به خطر میافتد.
تنوع زبانی یکی از بزرگترین ثروتهای بشریت است. هر زبان، بخشی ارزشمند از میراث مشترک فرهنگی انسان به شمار میآید و دریچهای منحصربهفرد به جهانبینی یک قوم یا جامعه میگشاید. انقراض یک زبان، به معنای نابودی جبرانناپذیر گنجینهای از دانش تاریخی، معنوی و زیستمحیطی است که نسلهای پیاپی آن را پدید آوردهاند؛ دانشی که نه فقط برای گویشوران آن زبان، که برای کل بشریت ارزشمند و گاه حیاتی است.
بسیاری از جوامع کوچک و اقلیتها، فاقد نظام نوشتاری مستقل هستند؛ از این رو، زبان گفتاریشان تنها حامل اصلی سنتها، تاریخ شفاهی و هویت جمعی آنها است. بنابراین، حفظ این زبانها، در واقع حفظ موجودیت فرهنگی و انسانی این جوامع نیز است.
در سدهی اخیر، فرآیند جایگزینی زبانی در جامعهی سامی بهطور مداوم در جریان بودهاست. مردم سامی برای مدت طولانی تحت سیاستهای سختگیرانهی همگونسازی (یکسانسازی اجباری) قرار داشتهاند؛ سیاستی که سبب شد بسیاری از سامیهای امروزی توانایی صحبت و یا حتی درک زبان سامی را از دست بدهند و زبان سوئدی یا فنلاندی به زبان اصلی و غالب آنان تبدیل شود. اکنون، زبان سامی عمدتاً تنها در محیط خصوصی خانه و در جمع اعضای خانواده به کار میرود و در فضاهای عمومی، محیطهای آموزشی، اداری و اجتماعی بهندرت شنیده میشود.
مهمترین عامل برای نجات یک زبان در خطر انقراض، ایجاد شرایط واقعی و پایدار در جامعه است تا گویشوران بتوانند بهراحتی از زبان خود استفاده و آن را به فرزندانشان منتقل کنند.
این هدف، تنها با اتخاذ سیاستهای ملی حمایتی تحقق مییابد؛ سیاستهایی که حقوق زبانی اقلیتها را بهرسمیت بشناسد، از زبانها حفاظت کنند و آموزش به زبان مادری را نه بهعنوان گزینهای حاشیهای، که بهعنوان بخش اصلی نظام آموزشی قرار دهند. لازم است برنامههای آموزشی کارآمد و باکیفیتی طراحی شود که در آنها هم درس زبان مادری تقویت شود و هم دروس اصلی به همان زبان تدریس گردد.
همزمان، باید فضای اجتماعی و سیاسیای شکل بگیرد که چندزبانگی را ارزشمند بداند، آن را تشویق کند و بهکارگیری زبانهای اقلیت را به یک مزیت فرهنگی، آموزشی و حتی شغلی تبدیل نماید.
در بسیاری از کشورها، طی دهههای اخیر یکزبانگی به هنجار غالب تبدیل شده و چندزبانگی استثناء بهشمار میرود؛ در حالی که در واقع، بخش بزرگی از جمعیت جهان با دو یا چند زبان رشد میکنند و زندگی میکنند.
یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد) از اواسط دههی ۱۹۹۰ توجه ویژهای به وضعیت زبانهای در خطر جهان نشان داد.
این سازمان در آن زمان نخستین گزارش جامع خود دربارهی زبانهای در معرض انقراض را منتشر کرد و سپس اطلس تعاملی زبانهای در خطر جهان را راهاندازی نمود.
بر اساس دادههای این اطلس، هماکنون بیش از نیمی از حدود ۷۰۰۰ زبان زندهی جهان در معرض خطر قرار دارند و صدها زبان نیز طی دهههای اخیر بهطور کامل منقرض شدهاند.
شتاب این فرایند علیالخصوص از نیمهی دوم قرن بیستم به بعد بهدلیل تغییرات سریع اجتماعی، اقتصادی، شهرنشینی و سیاستهای یکسانسازی زبانی بهشدت افزایش یافتهاست.
از سال ۱۹۵۰ تاکنون دستکم ۲۳۰ زبان از نقشهی زبانی جهان محو شدهاند؛ از جمله زبان سامی آکالا که در شبهجزیرهی کولا در شمالغرب روسیه گویشور داشت و اکنون آخرین گویشور بومی آن نیز درگذشته است.
بازگردانی مقالهی Hotade språk