آری به خاورمیانه متحد!
1. بیش از 7 دهه از اشغال فلسطین میگذرد و ما در این دوازده ماه شاید بیش از تمام عمرمان شاهد جنایات اسرائیل، این ماشین جنگی اجارهای، در مقابل دوربینهای تلویزیونی بودهایم. در این یکسال بیش از ۴۰ هزار فلسطینی از جمله بیش از ۱۱ هزار کودک کشته شده، بیش از ۹۰ درصد جمعیت ۲.۱ میلیونی غزه آواره شده و مردم در کمپهای آوارگان، بیمارستانها، یتیمخانهها و مدارس نیز از دست بمباران اسرائیل در امان نیستند. در این یکسال اسرائیل به اندازه ۹ بمب اتمی روی غزه بمب ریخته است و تخمین زده میشود تنها پاکسازی بمبهای عمل نکرده در غزه به حداقل ۱۴ سال زمان نیاز دارد.
2. در چنین لحظهای؛ دیگر مشکل اطلاع نداشتن از قاتل و مقتول، ظالم و مظلوم، استعمارگر و تحت استعمار نیست، بلکه با چشم بستن عامدانه طرف هستیم. اشغال هفتادساله اراضی بومیان، نسلکشی و سلب سیستماتیک آب، غذا، درمان و انرژی از فلسطینیان کما فیالسابق اهمیتی برای رهبران جامعهی جهانی ندارد و رهبران این جامعه جهانی، با ارسال میلیاردها دلار پول و تامین تسلیحات مدرن جنگی برای اسرائیل نشان میدهند که منافع حساس و حیاتی برای تداوم این اشغال داشته و به پشتوانه همین حمایتها اسرائیل در پی گسترش جنگ به کل منطقه بوده، لبنان را بمباران کرده و به آن لشکرکشی میکند.
3. همزمان با بمباران هر روزهی غزه و بیروت، بمباران رسانهای و دستکاری افکار عمومی، کشتن صدها خبرنگار و امدادگر توسط ارتش اسرائیل، هدف قرار دادن تاریخ و هویت فلسطینیان و ویران کردن اماکن تاریخی، کتابخانهها، آرشیوها، موزهها، بمباران و نابود کردن مدارس و دانشگاههای غزه ادامه داشته و اسرائیل تقریبا هیچ حق انسانی را بدون تعرض نگذاشته است. در این میان جای تعجب است که هر زمانی که کوچکترین خدشهای به این ماشین کشتار جمعی وارد میشود؛ شعارهای "نه به جنگ" اوج میگیرد!
4. شعار نه به جنگ از زاویه تحلیلی صلح طلبانه و حقوق بشری بدون در نظر گرفتن جهت مداخلات و نتایج و پس زمینه آنها شعاری تو خالی است که توان و امکان مقابله با ماشین جنگی امپریالیستی در منطقه را نخواهد داشت. در مقابل این ماشین جنگی اجارهای؛ شعار نه به جنگ تنها زمانی موضوعیت دارد که خطاب به تامینکنندگان مالی و نظامی آن باشد. صلحطلبان حقیقی، اگر وجود داشته باشند، آنانی هستند که در بنادر کشورهای مرکز سرمایه، ارسال تجهیزات جنگی به اسرائیل را با اعتصابات خود متوقف کردند و در دفاع از آرمان فلسطین دانشگاههای سراسر جهان را اشغال کرده و با بایکوت پروژههای اقتصادی-نظامی رسالت خویش را به صلح ثابت کردند و نه آنانی که در اندیشکدهها (اتاق فکرهای جنگ) و رسانههای تامین مالی شده از سوی دولتهای غربی شعار "نه به جنگ" میدهند.
5. بی اعتباری نهادها و گفتمان حقوق بشری هیچگاه تا به این اندازه آشکار نبوده است. ما در زمین سخت واقعیت زندگی می کنیم. گزینه های پیش رو مشخص و اندک است. این دیگر سایه جنگ نیست که بر میهنمان سایه افکنده است بلکه خود جنگ است. اپوزیسیون راستگرای ایران با چشم های بسته آنچه در جنوب لبنان اتفاق می افتد را نادیده می گیرد و با ژستهای وطن پرستانه جاده صاف کن تکرار آن وقایع در ایران میشود. در این لحظه ایستادن و حمایت تمام قد از هر آن اندک امکان مقاومت و بسیج توده ها برای مقابله با مداخلههای پیش رو در خاورمیانه کمترین اقدامات ممکن است.
6. مبارزه علیه استعمارگری شهرکنشین بیش از هفتادسال تاریخ دارد و ریشههای عمیقی در مبارزات و تاریخ ضداستعماری مردمان خاورمیانه برجا گذاشته است. از مبارزه برای ملیسازی نفت در ایران تا مبارزه برای ملیسازی کانال سوئز در مصر، از مصدق تا ناصر، جنبشهای ضداستعماری و نهضتهای آزادی بخش ملی در سراسر خاورمیانه پیوند عمیقی با آزادی فلسطین داشته و دارند. تاریخ معاصر ایران و تجربهی تاریخی مبارزات در ایران نیز پر از فرازهایی است که گره خوردگی خود با مسئله استعمار و امپریالیسم را نشان میدهد. به همین سبب صحبت از استعمار در منطقه و مبارزه برای استقلال، چیزی جدا از تجربه تاریخی برای مردم ایران نیست.
7. جنگ امروز اسرائیل با فلسطین و گسترش آن به لبنان، نه فقط علیه استقلال یک یا دو کشور بلکه تعدی به استقلال یکایک کشورهای منطقه است. اسرائیل به عنوان پایگاه نظامی ایالات متحده سالهاست به دنبال عادیسازی روابط با کشورهای منطقه و ادغام اقتصادی در منطقه است. فشار بر کشورها برای اجرای سیاستهای نئولیبرالی بانک جهانی برای گسترش شکاف طبقاتی و استقراض خارجی و در نهایت عادی سازی روابط با اسرائیل، نسخهای بوده که در بسیاری از کشورهای خاورمیانه اجرا گشته است.
8. در ایران نیز این نسخه به کمک بیش از ۱۲ سال تحریمهای فلجکننده، تهدید به جنگ و مداخله نظامی، دستکاری همه جانبه رسانهای از خارج و اجرای داوطلبانه سیاستهای نئولیبرالی بانک جهانی توسط دولت ایران و درنتیجه افزایش شدید شکاف طبقاتی و سرکوب مطالبات مزدی و طبقاتی صورت گرفته است. هر گام که تحریم اقتصادی علیه دولت ایران وضع شده است دولت سرمایهداری ایران این فشار اقتصادی را به طبقهی کارگر انتقال داده است و امروز جای تعجبی ندارد که دولت از سازماندهی آحاد گوناگون مردم علیه این مداخلات ناتوان بوده است.
9. پس از گذشت نزدیک به پنجاه سال از انقلاب استقلالطلبانه 1357 برای آزادی و علیه بیعدالتی؛ شکاف گسترده طبقاتی، سرکوب مبارزات مزدی و جنسیتی و بی توجهی به تغییرات اجتماعی، نابود کردن میراث مشروطیت و نهضت ملی نفت یعنی امکان شکلگیری احزاب و سندیکاهای مستقل و رقابت سیاسی دموکراتیک، اجرای داوطلبانه برنامههای تعدیل اقتصادی و طبقاتی کردن هرچه بیشتر دولت و جامعه ایرانی، گام به گام همهی مطالبات برآمده از انقلاب را پس زد و بنیانهای مردمی را نادیده گرفته و مناسبات سرمایهداری را جایگزین آن نموده است.
ما جمعی از شهروندان امضا کننده این بیانیه؛ اسرائیل و حامیانش را برای اشغال و جنایت در فلسطین و تجاوز به لبنان محکوم کرده و همبستگیمان با مبارزات استقلالطلبانه و ضد استعماری در خاورمیانه را اعلام میکنیم. از منظر ما مبارزه برای استقلال جدا از مبارزه برای عدالت و آزادی نیست و مبارزه علیه مداخلات امپریالیستی بدون پشتوانههای مردمی و حمایت طبقهی کارگر ناتوان خواهد بود.