Bahar_JI
Bahar_JI
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

"هراس"

Counting Stars - OneRepublic

(هعی...:/ پیداش کردم...)(هیچ ربطیم نداره این وسط)


دهانت را باز می‌کنی. آنقدر بازش می‌کنی که فکّت به سر و صدا می‌افتد. به شش‌هایت فرمان می‌دهی هوا را فرو بدهد. حالا به هوا احتیاج داری، حالا احتیاج داری. امّا راه‌های هوایی‌ات یاری نمی‌کنند. از کار افتاده‌اند، سفت شده‌اند، چلانده شده‌اند، و یکهو داری با نی نوشابه نفس می‌کشی. دهانت بسته می‌شود و تنها کاری که ازت برمی‌آید، خس‌خس خفه‌ای است. دست‌هایت می‌جنبند و می‌لرزد.یک جایی سدی شکاف برمی‌دارد و سیل پشنگه‌های خنک و آب، تنت را خیس می‌کند. می‌خواهی جیغ بزنی. اگر می‌توانستی جیغ می‌زدی. امّا مجبوری نفس بکشی تا اینکه جیغ بزنی.

بادبادک باز
?Do you even brew
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید