هدیه سرلک
هدیه سرلک
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

من و بانا

چیزی که بانا دوست داره بشنوه:

دو هفته مونده بود به کنکورم، نگران بودم بعدش باید چیکار کنم؟ از کجا باید شروع کنم؟

تا اینکه از طریق یکی از دوستان با کمپ تولید محتوا بانا آشنا شدم. بعد از یکم پرس و جو

تصمیم گرفتم تو این دوره شرکت کنم.

برای جلسه اول خیلی استرس داشتم حتی شب تا صبح خوابم نبرد؛ اما بعد از برخورد گرم

آقای مطیعیان و خانوم نصیری به‌شدت حس خوبی پیدا کردم.

توی کلاس تولید محتوای آقای غفاری نکات جدید و کاربردی یاد گرفتیم. راستش اولش حس می‌کردم چیزی متوجه نمی‌شم اما با تمرین‌هایی که سر کلاس انجام دادیم مطالب کاملا برام جا افتاد!

و اما کلاس کپی رایتینگ! به‌نظرم به‌شدت مبحث جذابی بود و با تمرین‌های آقای وجدانی سرکلاس و برخورد خوبشون شیرین ترم می‌شد. به‌دلیل کوتاه نوشتن و خلاقیت زیادی که نیاز داشت به این مبحث علاقه‌مند شدم (البته سوتفاهم نشه که من آدم خلاقیم!).

این از هفته اول!

اما هفته دوم خیلی بهتر بود و علتی نداشت به‌جز انتقاد های سازنده بنده و البته کمی هم بقیه دوستان!

اولش با خانوم نصیری به‌شدت خوش صحبت و خوش برخورد شروع شد اونم با کارگاه ویراستاری

(که راستش من زیاد تو این زمینه تخصصی ندارم درست مثل بقیه موارد) که ساعات خوبی رو

با هم سپری کردیم.

کلاس آقای زرگر پور برای من یه مقدار سنگین بود و به علت یسری مشکلات اعمم از:

قطعی اینترنت و سایر موارد (قادر به بیانشون نیستم !) این کلاس رو برای من سنگین‌تر کرد و متاسفانه چیز زیادی متوجه نشدم (این به این منظور نیست که حالا تو اون کلاسایی که چیزی متوجه شدم چه افتخارات چشم گیری تو اون زمینه کسب کردم).

و دوباره می‌رسیم به کلاس کپی رایتینگ آقای وجدانی که مثل همیشه عالی بودند.

و اما در آخر، کارگاه به‌شدت جذاب و فعال آقای اکرمی که ایرادی به غیر از کمبود وقت نداشت اگرنه تجربه جالب و لذت بخش کار گروهی با افرادی که تا بحال همدیگرو ندیدیم و با خصوصیات اخلاقی هم آشنا نیستیم شخصا برای بنده جالب بود.

و اما در واقعیت:

حالا من نمی‌خوام همه سختی‌هایی که در این دوره به ما تحمیل کردن رو بازگو کنم. فقط به مواردی اشاره می‌کنم تا در جریان باشید.

مورد اول:

نوشتن متن‌های طولانی در عین ناتوانی:

تا به خودمون اومدیم و فهمیدیم محتوا رو با کدوم "ت" می‌نویسن یه خودکار کاغذ بهمون دادن و گفتن یه متن هزار کلمه‌ای بنویسید، هزار کلمه! نه ده‌تا! نه صدتا! هزارتا! کجای دنیا برای پیشرفت اینقدر تلاش می‌کنن آخه؟ یکی نیست بهشون بگه اگه آمریکا نصف این تلاش و می‌کرد الان ایران بود! والا بخدا.

مورد دوم و آخر (آخه بقیه شو می‌ترسم بگم!):

پیدا کردن شباهت چیزهایی که تنها شباهتشون تفاوتشونه :

مثلا می‌گن شباهت قورباغه و سفینه رو بنویس! باورتون می‌شه؟ آخه این دوتا چه شباهتی می‌تونن داشته باشن؟ اصلا در سطح هم نیستن که بشه مقایسشون کرد. قورباغه کجا سفینه کجا.

و اما در آخر:

واقعیت همون چیزیه که اول گفتم و بانا انتظار داره بشنوه. می‌دونم که هدف این تمرین بیشتر رعایت اصول نگارشی و درست نویسی بود، خدارو شکر ازین بابت کاملا خیالم راحته چون تو این مورد استادم. منظور از این مورد: رعایت نکردن اصول نگارشی و غلط نویسیه، اصلا کتاب غلط ننویسیم و از رو من نوشتن (نمی‌خواستم اینو جایی بازگو کنم لطفا بین خودمون بمونه).


باناتولید محتواتولید محتوای جذابکلاس تولید محتوا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید