یکی از برجستهترین هنرمندان این رشته،مرحوم استاد احمد رائض بوده است که به سال 1298 هـ.ش.در شهر هنر خـیز اصـفهان دیده به جهان گشود.دوازده ساله بود که به شوق آموختن نقاشی به خدمت یکی از شاگردان هنرمند و مشهور حاج مصور الملکی درآمد و تحت نظر او رموز نقاشی و تذهیبکاری و مینیاتورسازی را آمـوخت.مـدت هشت سال به کارآموزی و هنر جویی در کارگاههای مختلف هنری اشتغال داشت.آنگاه خود به تأسیس کارگاه مینیاتورسازی در شهر اصفهان همت گماشت.آثاری کـه بـه وجود میآورد و به اروپا و مخصوصا بـه کـشور آلمان صادر میشد.استاد احمد رائض موضوع مینیاتورهای خود را از خمسه نظامی که از زمره دشوارترین موضوعها در نقاشی به شمار میرود،انتخاب میکرد.یکی از آثار بسیار جـالب و قـابل توجه او تابلوی مینیاتوری بـود کـه یکصد و چهل و پنج صورت در آن تصویر شده است.این تابلو هماکنون در موزهیو سوئیس نگهداری میشود.استفاد با آمدن به کارگاه هنرهای زیبای آن زمان،ابتدا به تهیه طرحهای اسلیمی و ختایی بـرای کـارگاههای کاشیسازی و منبتکاری پرداخت؛ولی بعداز مدتی که کارگاه میناسازی تأسیس شد تصدی کارگاه مزبور را عهدهدار گردید و آثار بسیار زیبایی به وجودآورد که هماکنون در کارگاه میناتور نگهداری میشود و پس از استاد نیز عملا کـارگاه مـینا بلااستفاده مـانده است و به ندرت کوره مینا روشن میشود.
سید محمد فقیهی،یکی دیگر از هنرمندان میناساز است که در اصـفهان مشغول به کار میباشد.
وی در یک خانوادهی مذهبی که اکثرا روحانی بـوده انـد،مـتولد شد.در یک سالگی از وجود پدر محروم و در هفت سالگی نیز مادرش به دیار باقی شتافت. بدینترتیب سرپرستی خانواده بـر دوش کـه پنج سال بزرگتر بود،قرار گفت.
سید محمد،در محلهی بیدآباد(معروف به پاقـلعه)اصـفهان در مـکتبخانه به تحصیل پرداخت و با وجود مشکلات فراوان توانست به حوزهی علمیه راه یابد و با پشتسر گـذاشتن جامع المقدمات،سیوطی را هم تمام کرد.با وجودی که در آن هنگام ماهیانه 15 تـومان هزینهی تحصیلی به مـحصلین پرداخـت میشد،ولی کفاف مخارج روزانه را نمیداد و بدینجهت برای تأمین مخارج،در یک مغازهی بافندگی مشغول به کار شد،اما پس از مدتی دست از این کار کشید،زیرا،هم مطابق ذوق و استعداد او نبود و هم به درس خـود نمیرسید.در این هنگام بنا به پیشنهاد حاج آقا رضا زنگنه پسر شیخ الرئیس در مغازهی میناسازی ایشان شروع به کار کرد و در روز 6 ساعت را به کار و 4 ساعت را به درس اختصاص داد.با پیش رفتن درس،نیاز بـه فـرصت بیشتری برای شرکت در کلاس و مباحث داشت و چون کسی نبود که به او کمک نماید،به ناچار دست از درس و مدرسه شست و به کار پرداخت.پس از مدتی، چون استادان استعداد او را دیده بودند،پیشنهاد کردند بـه درس ادامـه دهد و سید محمد بار دیگر برای کمک به سوی فامیل و نزدیکان متمول رفت و آنها با قولهای خود او را امیدوار ساختند ولی عملا کاری صورت نگرفت و در انتها ناامید از ادامهی درس بـه کـار پرداخت. مینا کاری اصفهان
در همان اوان نوجوانی و به دلیل نیاز مالی پس از ده ساعت کار روزانه،در مغازهی میناسازی،کارهای اضافی را به خانه میبرد و تا اذان صبح به کار مشغول بود و در این راه صدمات فراوانی را مـتقبل شـد و تـوانست انواع میناهای مرصع،مینای سـاده،مـینای حـجرهای و حتی نقاشی بر روی کریستال را بیاموزد.
استاد فقیهی از سال 1349 در هنرستان اصفهان مشغول به کار شد و از محضر استادان،چون مرحوم شکر الله صنیعزاده نـیز بـهره بـرد.در آن هنگام سرپرستی کارگاه را استاد فقید ابراهیم زرقونی بـه عـهده داشت که پس از مدتی استعفا داد و استاد فقیهی به عنوان سرپرست کارگاه مشغول به کار شد.
استاد پس از به یاد آوردن رنجهای گـذشته در راه آمـوختن ایـن هنر از فقدان شاگردی در پیمودن و ادامهی این هنر تأسف میخورد.اسـتاد تعداد بسیاری اثر از خود به جای گذاشته که بخشی از آنها در موزهی اصفهان موجود است.آثاری با عناوینی چـون؛قـهر و آشـتی،گلوبوته به سبک قاجار که باشعار«در بهار آزادی جای شهدا خـالی»کـه نقدیم به شهدا و در موزه محفوظ است.طرحی به مناسبت روز قدس که تصویری از مسجد الصخره و با خـط نـسخ اسـتاد فضائلی در بالای آن نوشته شد،بسم الله الرحمن الرحیم سبحان الذی اسری بعبده لیلا مـن المـسجد الحـرام...که نمونهی دیگری از آن به مجلس شورای اسلامی تقدیم گردید و طرحی از نمای بقعه حضرت تـامن الائمـه و گـلدانها و بشقابهای فراوان با طرحهای مختلف که همگی در نهایت ظرافت و زیبایی نشان روحی لطیف و دسـتی تـوانا دارند.