با مطالعات انجام شده اين نتيجه حاصل شد كه تفاوت تكنيك قلمزني دوره قاجار با دوره هاي گذشته خود، مخصوصاً صفويه كه اوج هنر قلمزني بوده در اين است كه شيارهاي نقوش قلمزني اين دوره كم عمق تر و سطحي تر از دوره هاي گذشته است ، در اين دوره قلمزني بيشتر همراه با هنرهاي ديگر به خصوص طلاكوب، نقره كوب، روكش طلا و ترصيع همراه بوده است . تابلو قلمزنی برجسته
نقوش آثار قلمزني اين دوره بيشتر از گذشته اقتباس شده و ادامه سنت گذشتگان است نقوش اسليمي با چرخشها و پيچشهاي كمتري نسبت به صفويه اجراء شده اند ، گلهاي ختايي به طبيعت نزديك و با ظرافت و دقت كمي كار شده اند نقوش گياهي هم طبيعت گرايانه تر از گذشته نقش شده اند .حيوانات مختلف (شير، ببر، گاو، اسب، شتر، خرگوش، ميمون، فيل و... و پرندگان مختلف ) در ميان گياهان و اسليميها و ختاييها مشغول گرفت و گير، جست و گريز و گاهي در حال سكون نقش شدهاند.
نقوش انساني اعم از ائمه اطهار حضرت علي (ع) دراويش، انسانهاي اسطورهاي همچون رستم ونقش زنان و مردان عادي در حالتهاي مختلف جنگ ، سواكاري، در حال انجام كارهاي روزانه و مجالس بزم با پوشاك ايراني (قاجاري و صفوي) و پوشاك اروپايي (كلاه و كت و شلوار) رخ مينمايند. استفاده از نقش بته جقه در دوران قاجار وسعت پيدا كرده ،كتيبههاي خوشنويسي با مضاميني چون آيات قرآن ، ادعيه و اسماء الهي و ائمه اطهار، اشعار شاعران پارسي گوي چون حافظ و سعدي و داستانهاي قديمي و شاهنامه ، اوراد و طلسم ها ، كه غالباً به خط نسخ ، ثلث و نستعليق نوشته شدهاند در بسياري از آثار ديده ميشود .
به طور كلي طراحي اين نقوش با ظرافت و حساسيت كمتري نسبت به دوره صفويه صورت پذيرفته است.
بنابراين از نتايج حاصله ميتوان پي برد كه اشياء قلمزني شده در دورة قاجار با كيفيت مطلوب به صورت محدود براي صدور به خارج از كشور يا استفاده محدود خواص و اشياء با كيفيت پايين و نامطلوب و اشياء وارداتي صنعتي به صورت گستردهتري در ميان مردم رواج داشته . دنيا به سمت صنعتي شدن در حركت بوده و ايران هم از اين امر مستثنا نبوده است ، موارد ذكر شده بخشي از دلايلي است كه نشان مي دهد قلمزني قاجار دوراني سست و متزلزل را داشته است و اكثر اشياء توليدي با كيفيتي نامطلوب به بازارهاي داخلي ايران عرضه مي شده است .