https://www.instagram.com/cafeangizeshi/
سانتیاگو، پسری چوپان در اندلس، شبی خواب میبیند که در مصر، نزدیک اهرام ثلاثه گنجی پنهان شده است. او این خواب را بهمنزلهی یک الهام در عالم رویا تلقی و قصد میکند تا برای پیدا کردن این گنج پنهان، راهی مصر شود.
داستان کتاب کیمیاگر، اثر پائولو کوئیلو، با این شروع رازآلود و جذاب، شما را با خود همراه میکند تا در سفر سانتیاگو برای پیدا کردن گنج، با او همراه شوید.
بعید است که کتابخوان باشید و پائولو کوئیلو را نشناسید و یا کتابی از او نخوانده باشید. این نویسندهی برزیلی که اغلب کتابهایی با مضامین عرفانی مینویسد، یکی از مشهورترین نویسندگان خارجی میان ایرانیان است. البته شهرت او به مرزهای ایران خلاصه نمیشود و کتابهایش جزو محبوبترین کتابهای ادبیات جهان بهشمار میرود.
کوئیلو با کتاب کیمیاگر بهشهرت رسید. او در این کتاب، با الهام از عرفای قرون پیشین، تلاش کرده است تا با زبان نماد و استعاره، معانی عرفانی را به خواننده برساند؛ البته او در این کار موفق بوده است. کیمیاگر حکایت شیرینی از آغاز سفر معنوی جوانیست که بهخوبی از پس جذب مخاطب برآمده است. سفری که ابتدا به بهانه یافتن گنج شروع میشود، اما هرچه داستان جلوتر میرود، با سیر وقایع و شخصیتهایی که سانتیاگو با آنها آشنا میشود، به شما اینگونه القا میکند که گویی این سفر، سیری به درون آدمیست تا به گنجینهی درون دست یابد. کوئیلو از ماجرای عشق نیز برای تکمیل هدف داستان استفاده کرده است. سانتیاگو در میانهی سفر، عاشق دختری بهنام فاطمه میشود و این عشق به زیبایی بیشتر داستان کمک کرده است. روایت داستان جذاب و روان است و مضمون عرفانی داستان نهتنها به سیر وقایع رمان کیمیاگر لطمه نزده است، بلکه به جذابیت و گیرایی کتاب افزوده است.
اگر بهدنبال داستانی با مضامین عرفانی میگردید، کیمیاگر بهترین گزینه برای شماست. کیمیاگر کتابیست که با هر بار خواندن و ورقزدن آن، به نکتههای جدیدی برمیخورید و آنقدر نثر کتاب شیرین و روان است که شما را خسته و دلزده نخواهد کرد و برعکس، هنگامی که شروع به خواندن این کتاب کنید، نمیتوانید رهایش کنید. با اینکه فضای داستان در حالوهوای سالهای دور روایت میشود، اما کوئیلو داستان را بهگونهای طراحی کرده است که نه مضامین و نه حالوهوای فضای داستان به دوران خاصی تعلق نداشته باشد. شاید بهترین تعبیر برای کیمیاگر، عبارت «داستان بدون تاریخ انقضا» باشد.
گفته میشود که داستان کیمیاگر تحتتأثیر آشنایی پائولو کوئیلو با مثنوی معنوی مولانا نوشته شده است؛ البته کوئیلو عنوان کرده است که این داستان را با الهام از یکی از داستانهای افسانهی هزارویک شب نوشته است. هر چند تأثیرگذاری مولانا را نیز انکار نمیکند.
کتاب کوئیلو در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در سال ۲۰۰۸، جایزهی پرفروشترین رمان ترجمهی جهان را دریافت کرد. کیمیاگر به ۶۸ زبان زندهی دنیا ترجمه شده است و تا سال ۲۰۰۸، حدود یکصد میلیون نسخه از آن در ۱۵۰ کشور بهفروش رفت.
مردم حرفهای غریبی میزنند. گاهی بهتر است آدم مثل گوسفندها باشد که ساکتاند و فقط دنبال آب و غذا هستند. و یا بهتر است مثل کتابها باشد، که وقتی آدم دلش میخواهد گوش بدهد، داستانهای باورنکردنی برایش تعریف میکنند. اما وقتی با آدمها حرف میزنیم، چیزهایی میگویند که آدم نمیداند مکالمه را چطور ادامه دهد.
میترسم رویاهایم را تحقق ببخشم و بعد دیگر انگیزهای برای ادامهی زندگی نداشته باشم. زنده هستم. وقتی دارم میخورم، به چیزی جز خوردن نمیاندیشم. اگر در حرکت باشم، فقط راه میروم. اگر ناچار شوم بجنگم، آن روز نیز مانند هر روز دیگری، برای مردن خوب است. چون نه در گذشته زندگی میکنم و نه در آینده. تنها اکنون را دارم، و اکنون است که برایم جالب است. اگر بتوانی همواره در اکنون بمانی، انسان شادی هستی.