بسم الله الرحمن الرحیم
#یکنکتهازاینمعنی
قسمت پنجم
« ... یا اَباعَبدِالله إنِّی أتَقَرَّبُ إلَی الله وَ إلی رَسولِه وَ إلی اَمیرِالمُؤمِنین و إلی فاطِمَه و إلی الحَسَنِ وَ إلَیکَ بِمُوالاتِک وَ بِالبَرائَهِ مِمَّن أسَّسَ أساسَ ذلِک وَ بَنی عَلَیهِ بُنیانَه ، ای اباعبدالله من به خدا و رسولش و امیرمومنان و فاطمه و حسن تقرب میجویم ، به دوستی تو و به بیزاری از کسی که پایه گذاری کرد اساس این واقعه را و بنا نهاد بر آن بنیانش را .»
کلید رضایت درگاه احدیت ، رضایت رسول خداست و کلید رضایت رسول خدا استمساک به ثقلین است . پس با دوستی با اهلبیت تقرب الهی که نتیجه رضا ی خداوند است را به دست آورده ایم . و البته در جنبه دیگر این تقرب ارزشمند و برای تکامل آن باید از ظامان عالم علی الخصوص ظالمین در حق اهل بیت (علیهم السلام) بیزاری جست .
سالها پیش دوست سنی مسلکی داشتم . از او پرسیدم چرا خلفای سه گانه را قبول داری و حضرت علی (ع) را به عنوان خلیفه چهارم ؟ و گفت :« مگر چه عیبی دارد . ما که علی(ع) را قبول داریم . خدا را چه دیدی ؟! شاید در قیامت حق با آنان بود . پس من هر دو را ]خلفا و امام علی(ع)[ قبول دارم تا در روز قیامت سربلند باشم !» پس در این جا اولین عیبی که از عقیده او گرفته میشود آن است که برای رضا ی الهی علاوه بر آن که تولی لازم است به همان مقدار تبیین مواضع و عقاید و برائت از ظالمان و مشرکان لازم الاجراست . حال چگونه میتوان هم علی(ع) را قبول داشت هم ... .
اصل و ماهیت قیام امام حسین(ع) برائت از ظالمان بود. چراکه تمام این حوادث به واسطه عدم بیعت و همراهی با فاسق و فاجری چون یزید و استبراء بود . ابوذر صحابي بزرگ رسول الله (ص) از آن حضرت نقل کرده است که از حضرتش شنيديم که ميفرمود:« الا إنَّ مِثلَ اَهلِ بَيتي فيکُم مِثلَ سَفينهِ نوح مِن قَومه ، مَن رَکَبَها نَجا وَ مَن تَخَلَّف عَنها غَرق ، مثل اهل بيت من(ع) در ميان شما مانند کشتي نوح (ع) در قومش مي باشد هر کس بر آن نشيند نجات يابد و هر که از آن تخلف ورزد غرق شود.»[1] حال اگر ما بیائیم و هم امام حسین(ع) را قبول داشته باشیم و هم خدای ناکرده معاویه یا یزید سوار برکشتی هستیم یا نه؟ پس به همان اندازه که به واسطه ی دوستیِ امام حسین(ع) به خدا نزدیک میشویم همان قدر هم از دشمنان و ظالمان در حق ایشان نیز باید برائت بجوییم.
حضرت فاطمه(س) از پیدا بودن حجم بدن زنان به هنگام تشییع جنازه ناراحت بوده است. از این رو، وصیت کرد که برایش تابوتی ساخته شود.اسماء بنت عمیس به حضرت فاطمه(س) گفت در حبشه تابوتی دیده که بدن مرده را میپوشانده است. حضرت از او خواست که برای او نیز چنین تابوتی ساخته شود و اسماء در زمان حیات حضرت آن را ساخت[2] و حضرت ـ که پس از رحلت پیامبر(ص) تا آن روز خندان دیده نشده بود ـ با دیدن آن تبسم نمود و دعا کرد که خداوند اسماء را از آتش جهنم حفظ کند . این سر گذشت اولین تابوت ساخته شده پس از اسلام است . بعد از این ماجرا اموات مسلمانان در تابوت گذاشته میشوند و پایه گذار این سنت حسنه اسماء بنت عمیس بود . از پس هرگاه جسد میت زن مسلمانی به واسطه ی درون تابوت بودن از بی احترامی مصونیت یابد ثوابی نیز برای اسماء نوشته میشود. دقیقا عکس همین قضیه هم در پایه گذاری سنت سیئه (بد) برقرار است . حال در این فراز از دعا از کسانی دوری میجوئیم که ظلم بر ائمه را پایه گذاری کردند و بنیان بیحرمتی بر آن بزرگواران را بنا.
إنشاءالله در زمانه ی کنونی هم بتوانیم حدود و ثغور تولی و تبری را بشناسیم و بدان عمل کنیم.
پی نوشت ها :
1- بحار الانوار ج 27 ص 112 .
2- کلینی، 228.3، ابن عبدالبر، 1897.4