هفته نامه صبح صادق
هفته نامه صبح صادق
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

?سربازی که یک ساله استراتژیست زبده نظامى شد

?نگاهی به کارنامه یک ساله شهید حسن باقری

?حسن نوروزی - دبیر گروه جبهه


اینکه یک‌ساله مسیر بیست و اندی ساله را بپیمایی، یک بحث است؛ اینکه در صحنه جنگ باشی و با شجاعت و رشادتت این مسیر چندین و چند ساله را یک ساله بپیمایی، بحثی دیگر. وجب به وجب کشورهای دنیا را که رصد کنی، کمتر کسی را می‌بینی که طی یک سال چنان جربزه و قابلیت از خود نشان بدهد که از سرباز عادی به یک استراتژیست زبده جنگی تبدیل شود. قطعاً برای عده‌ای نه باورکردنی است و نه قابل فهم؛ اما ما در طول جنگ، ده‌ها و صدها مورد از این نشدنی‌ها را شدنی کردیم. طبیعی است که این گونه وقایع را نمی‌توان با محاسبات علمی و منطق جاری دنیای امروز حل کرد. این قبیل مسائل را افرادی همچون حسن باقری، با اعتقاد عملی به «ما می‌توانیم» در کنار ایمان به وعده‌های الهی حل و نشدنی‌ها را شدنی کردند. به سبب همین ایمان و شجاعت است که رهبر معظم انقلاب حسن باقری را این‌گونه معرفی می‌کنند: «یک جوانى وارد میدان جنگ می‌شود و در حالى که از مسائل نظامى هیچ اطلاعى ندارد و وارد نیست، در ظرف یک سال، یک سال و نیم، دو سال تبدیل می‌شود به یک استراتژیست نظامى؛ این خیلى مهم است. خب، شما الان در حالات شهدا و سرداران بزرگ و مانند اینها که نگاه می‌کنید، مثلاً فرض کنید شهید حسن باقرى من باب مثال، بلاشک یک طراح جنگى است. هر کس منکر این معنا باشد، اطلاع ندارد؛ والا کسى اطلاع داشته باشد، خواهد دید که واقعاً این جوان بیست و چند ساله یک طراح جنگ است. کى؟ در سال ۱۳۶۱؛ کى وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامى، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است!» «غلامحسین افشردی» یا همان «حسن باقری» خودمان، بنابر مشی خبرنگاری‌ای که داشت، در طول یک سال و خورده‌ای که در جنگ یکه‌تازی کرد و حماسه آفرید، طبق عادت هر روز گزارش روزانه‌ای از فعالیت‌ها، موقعیت‌ها و برنامه‌هایش یادداشت می‌کرد. باقری دست‌نوشته‌هایی را مرقوم کرد که بعدها به تعبیر برادر شهید، سرلشکر محمدباقری در خیلی از موارد چهره جنگ را به سود ایران برگرداند. همین اقدامات و فعالیت‌های مخلصانه بود که امام خمینی(ره) پس از شهادت حسن باقری، روی عکس وی نوشت: «خداوند شهید شب‌زنده‌دار ما را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید. اگرچه نمی‌توان با اندک اطلاعات به‌روی کاغذ، معرف شخصیت حسن باقری به‌ عنوان یک نخبه، میراث معنوی و سرمایه‌ ملی بود.»

می‌گویند افشردی از همان روز اولی که در میدان نبرد مسئولیتی را عهده‌دار شد، تمام توانش را به کار گرفت تا پاسخ این سؤال را بدهد: «در میدان نبرد، در جبهه ما و جبهه دشمن، چه کسانی، در چه مکانی، چگونه و با چه ابزاری در حال جنگیدن و انجام وظیفه‌اند؟» این سؤال اساسی سبب شد این فرمانده جوان و زبده در قدم اول یک «مرکز رصد» راه‌اندازی کند. مرکزی که با اشراف اطلاعاتی دقیق در عرصه جنگ و شناسایی دقیق دشمن، راه را برای ادامه مقاومت و مبارزه آسان‌تر می‌کرد و حتی برخی از اشکالات عملیاتی و راهبردی را که در حد فاجعه بودند، به نیروهای ایرانی فهماند. یکی از این اشکالات این بود که در نبود اطلاعات دقیق، دو گروه از نیروهای خودی، مدت‌ها مشغول خودزنی بوده و یکدیگر را هدف قرار می‌دادند! همین تدارکات و نبوغ در اشراف اطلاعاتی سبب شد غلامحسین افشردی در جبهه‌ به نام «چشم جبهه‌ها» معرفی شود و ظرف دو سال او را از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی تبدیل کند و اوضاع را در میدان جنگ به سود ایران تغییر دهد. اشراف اطلاعاتی برای شهید به قدری حیاتی و ضروری بود که نقل می‌کنند، روزی برای بازدید به مقر فرماندهی یکی از واحدهای عملیاتی تحت امرش رفته بود که چشمش به‌ نوشته‌ای افتاد: «۲۰ درصد اطلاعات+ ۸۰ درصد عملیات= ۱۰۰ درصد پیروزی.» کاغذ را از روی شیشه کَند و گفت: «این فرمول غلط است. اطلاعات و عملیات مقوله‌ جداگانه‌ای هستند و من می‌گویم اطلاعات ۱۰۰ درصد است.» وقتی به زندگی و راه و رسم زندگی حسن باقری نگاهی می‌اندازیم، متوجه چرایی این درجه از خلوص و بندگی در او می‌شویم. غلامحسین افشردی در روز سوم شعبان برابر با 25 اسفند 1334 شمسی، زادروز فرخنده امام حسین‌(ع) در تهران چشم به جهان گشود. به همین مناسبت مبارک او را (غلامحسین) نامیدند. بزرگ‌تر که شد، در دوران تحصیل، عشق و علاقه خاصی به فراگیری علوم دینی از خود بروز ‌داد. با عضویت در هیئت محبان الحسین(ع) پای سخنرانی‌های آیت‌الله بهشتی می‌نشست و هر آنچه می‌آموخت، به دوستان و همسالان خود منتقل می‌کرد. در سال 1354 در رشته دامپروری دانشگاه ارومیه پذیرفته شد. در این دوران نیز از تحقیق و مطالعه پیرامون اصول عقاید و قرآن غفلت نکرد و هر از گاه در کلاس‌ها و مسجد دانشگاه، برای دانشجویان سخنرانی می‌کرد. وی به عنوان یک چهره مذهبی فعال در سطح دانشگاه مورد توجه قرار گرفت. چند بار هم با استادان غرب‌زده به بحث و مجادله پرداخت. فعالیت‌های او سرانجام منجر به درگیری با گارد رژیم و اخراج وی از دانشگاه شد. غلامحسین اسفند 1356 به سربازی اعزام شد. از آنجا که روحی جست‌وجوگر و سری پرشور داشت، در دوران سربازی نیز یک لحظه از ارشاد و هدایت فکری سربازان باز نایستاد. از این‌رو، او را از پادگان جدا کرده، راننده یک افسر جزء کردند تا نتواند با سربازان ارتباط برقرار کند. به دنبال فرمان امام خمینی‌(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، سربازی را ترک کرد و به طور جدی همراه با مردم، به مبارزه علیه رژیم شاه ادامه داد. در تصرف کلانتری 14 و پادگان عشرت‌آباد، نقش مؤثر و فعالی را ایفا کرد. در کمیته استقبال از امام نیز عاشقانه فعالیت کرد. غلامحسین در دانشگاه، نقش مؤثری در مقابله با توطئه‌های ضد انقلاب ایفا ‌کرد. باقری اوایل سال 1359 به عضویت سپاه در‌آمد و در واحد اطلاعات مشغول خدمت شد. در این واحد بود که نام مستعار «حسن باقری» را انتخاب کرد.

با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه‌های جنوب شد. در بدو ورود به اهواز، اقدام به راه‌اندازی واحد اطلاعات و عملیات رزمی برای دستیابی به اطلاعات دقیق از موقعیت دشمن کرد. او خود شخصاً همراه با دیگر نیروهای اطلاعاتی، مواضع نیروهای عراقی را شناسایی کرد.

باقری توان، هوش و استعداد شگرفی در تحلیل اطلاعات دشمن از خود نشان می‌داد؛ به گونه‌ای که در بیشتر مواقع، تحرکات احتمالی دشمن را پیش‌بینی می‌کرد. اقدامات پیگیر و اساسی او در زمینه اطلاعات، به راه‌اندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد عملیات جنوب منتهی شد. نیروهای این واحد، در کمتر از سه ماه، در همه محورهای جنوب، با تمام قدرت مستقر شدند و به عنوان چشم فرماندهی، در محورهای مختلف عمل می‌کرد.

از دیگر اقدامات مهم شهید باقری، تشکیل بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و شنود بی‌سیم دشمن بود که هر یک نقش ارزنده‌ای ایفا می‌کرد.

در این زمینه سرلشکر محمد باقری می‌گوید: «شهید باقری در روزهای ابتدایی جنگ و در برهه‌ای که کل منطقه آشفته بود و بسیاری از نیروهای خودی به دلیل عدم شناخت از یکدیگر و نداشتن اطلاعات کافی، ناخواسته خودشان را هدف قرار می‌دادند، به عنوان یک بسیجی داوطلب وارد صحنه نبرد شد. این شهید پس از ورود به منطقه متوجه ضعف شدید اطلاعاتی نیروهای خودی شد و برهمین اساس تصمیم گرفت کار جمع‌آوری اطلاعات را یک تنه و با استفاده از هوش خدادادی و سرشارخویش آغاز کند. برهمین مبنا شهید باقری با این شعار که «حتما باید کار اطلاعاتی جدی گرفته شود» واحد اطلاعات عملیات را راه‌اندازی کرد و در روزهای آغازین با استفاده از تجربه خبرنگاری خود که از قبل جنگ به همراه داشت، به گفت‌وگو با نیروهایی که از خط مقدم برمی‌گشتند، پرداخت و از همین رهگذر و با چینش پاسخ نیروها به سؤالاتش دریافت که در بسیاری از مناطق، نیروها با یکدیگر درگیرند و یا اینکه دشمن در حال آمادگی برای تدارک یک حمله گسترده است.

مثلاً از رزمنده‌ها می‌پرسید آیا از پشت ماشین دشمن که در نقطه مقابل شما درحال عبور بود، گرد و خاک برمی‌خاست یا نه؟ و بعد اگر پاسخ می‌شنید که گرد و خاکی بلند نمی‌شد، در می‌یافت که احتمالا دشمن، جاده خودش را آسفالت کرده تا با انتقال راحت‌تر و سریع‌تر تجهیزات‌، حمله گسترده‌ای را تدارک ببیند. شهید باقری براساس همان روحیه خبرنگاری، تمام مطالب روزانه‌اش را می‌نوشت و برهمین اساس بیش از 25 هزار دست‌نوشته از او باقی مانده است و یا با عکاسی از مناطق مختلف جنگ به تحلیل دقیق صحنه نبرد برای فرماندهان می‌پرداخت.این شهید حتی برمبنای همین اطلاعات یک نقشه دقیق از خطوط جنوب غربی مرز ایران و عراق با دست خودش کشید که بسیار کاربردی و مهم بود.»

به قدری این هوش و استعداد شهید باقری در جبهه حق علیه باطل زبانزد و فراگیر شده بود که هر فرماندهی در خصوص آن صحبت‌هایی را در صفحات تاریخ ضبط کرده‌ است؛ برای نمونه، شهید همت درباره شهید باقری می‌گوید: «خدا شاهد است که در میان فرماندهان ما، تعقل و اندیشه ایشان بی‌نظیر بود. طرح مانوری که شرح می‌داد، در اولین شرح، انسان می‌پذیرفت و مطلب برایش جا می‌افتاد. غیر از این مسئله اندیشه‌اش، در جنگ صلابت و استقامت خاصی داشت. یکی از ویژگی‌های خاص او این بود که صبح عملیات، زیر آتشِ سنگین می‌آمد توی خط و سرکشی می‌کرد و محکم برخورد می‌کرد. اگر واحدی سستی می‌کرد، بازخواست می‌کرد. خدا شاهد است که در کمتر فرمانده‌ای این صفات را دیده بودم: اینقدر مهربان باشد و اینقدر عالی. بعد از حسن باقری، دیگر کسی پیدا نشد.»

شهید باقری، تنها از توانمندی فکری و شهامت نظامی برخوردار نبود؛ بلکه وسعت دید او در اعتماد نکردن به آمریکا و حفظ اسلام به قدری بود که در صوتی به جا مانده از ایشان، به این مهم به شدت تأکید می‌کند و می‌گوید: «باید یادمان باشد که جنگ چیز خوبی نیست، یعنی این‌جوری نیست که ما جنگ را دوست داشته باشیم، این‌جوری نیست ما دوست داشته باشیم همیشه جنگ باشد، درگیری باشد. ما دوست داریم که صلح بشود؛ ولی چه صلحی؟ صلحی که اسلام حفظ باشد، صلحی که آمریکایی نباشد، اما جنگ را چه کسی راه می‌اندازد؟

جنگ را آمریکایی‌ها راه می‌اندازند، برای اینکه جوان‌های مسلمان ما را، جوان‌های حزب‌اللهی ما را از بین ببرند و در درازمدت بتوانند مسلط بشوند بر اسلام، مسلط بشوند بر کشورهای اسلامی. این هم باید حواس‌مان باشد که بر علیه آمریکایی‌ها همه ‌چیز را یاد بگیریم، فردا اینها فکر نکنند که اگر ما یک تعدادی شهید دادیم، دیگر چیزی بلد نیستیم، دیگر جوان نداریم.»

شهید باقری میقاتش را در جبهه‌ها یافته بود. از این رو ماندن در جبهه را به سفر حج در سال 1361 ترجیح داد. روز 9 بهمن 1361، روز میعاد شهید باقری بود و شناسایی ضیافتی برای یک ملاقات جاودانه.

حسن باقریجنگامام خمینیرسم زندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید