سام نریمان : نام پهلوان مشهور ایرانی ، پدر زال و جد رستم
نریمان : نام پهلوان مشهور ایرانی ، پسر سام
بر سان شید : به مانند خورشید
شید : خورشید
ولیکن : ولی
دایه : پرستار
شیردل : شجاع
مژده : خبر خوش
شرمسار : خجالت زده ، شرمنده
گردنکشان : سرکشان
مهان : بزرگان
سیمرغ : پرنده افسانه ای در شاهنامه
مهر بریدن : ترک عشق و علاقه کردن، دل کندن
جفا کرد : ستم کرد
در میان گرفتن : دور چیزی را گرفتن، محاصره کردن
دهان به دهان گشتن : کنایه از پخش شدن
بی درنگ : بدون توقف
موبد : روحانی زرتشتی
حوادث : رویدادها ، اتفاق ها
حادثه ی ناگوار : پیش آمد ناپسند