استاکر
استاکر
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

کسی که شهید نمی‌شه بی‌لیاقت نیست؛ کسی هم که شهید می‌شه بالیاقت‌تر از بقیه‌ی افرادِ جنگ نیست.

می‌خوام در موردِ انحرافی که حکومت‌ها در مفهوم شهادت ايجاد کردن واستون بگم بلکه دست بردارید از اینکه هی به صورت مستقیم و غیرمستقیم به کسایی که از جنگ 8ساله با عراق برگشتن بگین بی‌لیاقت(یا کم‌لیاقت.)

از منظر قرآن و سنت، «شهادت» نه غايت هست و نه کمالِ جهاد. ارزش و اعتبارِ اصلی به خودِ «جهاد» داده‌شده و شرطِ بدست‌آوردنِ اون ارزش و اعتبارِ اصلی، «شهادت» نيست. در تمام قرآن تاکيد بر روی جهاد هست. تو قرآن مدام از «جاهدوا في السبيل‌الله» استفاده شده و حتی گفته شده «قاتلوا في السبيل الله» (يعنی بکشيد در راه خدا) ولی یکبارم توصيه نشده که «قتلوا في السبيل‌الله»(یعنی «کشته‌شوید» در راه خدا).

قرآن هيچ‌وقت شرط نکرده «برويد بجنگید برای اينکه کشته‌شويد در راه خدا»، بلکه می‌گه «در راه خدا جهاد کنيد و اگرهم کشته‌شديد نگران‌نباشيد و گمان‌نکنيد کشته‌شده‌های در راه خدا مُرده‌اند (لاتحسبن الذين قتلوا في السبيل الله امواتا...)

قرآن نمی‌گه شهادت لياقت می‌خواد. سنت هم نمی‌گه. بلکه جهاد رو «فضيلت» می‌دونه و هرگز نمی‌گه شهادت غايتِ جهاد است و اگر اتفاق نيوفته جهاد کامل نيست. مثلاً شهيدنشدنِ افرادی مانند امام‌زين‌العابدين، حضرت زينب يا... در کربلا، باعث نمی‌شه کسی به پایِ بی‌لياقتی اون‌ها حساب کنه. چون مِلاک، مبارزه با دشمنه. و جهاد، صرفاً کشته‌شدن نیست.

هيچ‌کدوم از امامانِ شيعه برای کشته‌شدن جهاد نکردن و هيچ‌کدوم هم معتقد نبود که جهادی که در اون کشته‌نشی نشانه‌ی بی‌لیاقتیِ توئه. هدف «جهاد» است نه «شهادت». اما تأکيدِ قرآن و سنت بر مفهوم شهادت و پاداشِ اون از اين جهته که به مؤمنا بگن شما جهاد کنيد و نگران کشته‌شدن نباشيد که اگرهم کشته‌شويد نزدِ خدا زنده می‌مونید و از نعمت‌ها برخوردار خواهيد بود. در واقع ترسِ مرگ رو بر می‌داره. همین!

اما تمام سيستم‌های‌اسلامی، حتی داعش و... برای بقای خودشون اين مفهوم رو به انحراف کشوندن. اون‌ها عمداً شهادت رو به عنوانِ هدف و غايت تعيين می‌کنن. اونا می‌گن اگه شهيد نشدی از بی‌لياقتیت بوده. به اين ترتيب مجاهد رو انقد به جنگ میفرستن تا کشته‌بشه.

اونقدر بر «شهادت» به عنوان هدف تاکيد می‌کنن که به هر قيمتی که شده مؤمن رو به وسواس و بيماریِ «شهادت‌طلبی» دچار کنن. حتی جانبازهای جنگ هم سرخورده می‌شن که لياقتِ شهادت نداشتيم! اما اين کار چه فايده‌ای برای حکومت‌ها داره؟

وقتی «شهادت» هدف و غايت تعريف بشه و جهادِ بدونِ شهادت ناقص تعبير بشه. اون وقته که احساسات بر منطق غلبه می‌کنه، مجاهد تا وقتی زنده‌ست نيروی بالقوه می‌مونه. نيرويی که می‌شه روش حساب کرد. نيرويی که اونقدر مجذوبِ مُردن شده که هرجنگی رو می‌شه به عنوان جهاد بهش قبولوند و او آماده‌ی مرگه.

وقتی کسی رو با عطشِ خريدِ ماشين روبه‌رو کنيد، می‌تونيد اونو وادار کنید که دزدی کنه تا با پولی که از دزدی به دست میاره ماشين بخره. ولی اگه در کسی عطشِ کارکردن برای خريدِ ماشين ايجاد کنيد ديگه او حاضر نيست از هر راهی ماشين بخره. فرقِ تبليغِ «جهاد» با تبلیغِ «شهادت» همینه. وقتی شهادت به عطش تبدیل بشه می‌تونيد به هر جنگی عنوانِ «جهاد» بدید چونکه افراد تشنه‌ی شهادتن. ولی اگه عطشِ جهاد ايجاد بشه اون وقت بايد افراد رو قانع کنيد که اين واقعاً جهاده، نه یه جنگِ معمولی. بر‌اي همينه که این سیستم‌ها شهادت رو غايت و فضيلت معرفی می‌کنن و اونو تبليغ می‌کنن و به کسی که کشته نشده القا می‌کنن لياقتش رو نداشته.

مخلص همگی.

لیاقتشهادتجهادجنگجنگیدن
چیزای جالبی که می‌بینم یا به ذهنم می‌رسه رو می‌ذارم اینجا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید