استاکر
استاکر
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

سؤالای با حالِ پابلو نرودا که ذهنتون رو درگیر می‌کنه

پابلو نرودا یه کتاب داره به اسمِ «دفتر پرسش‌ها». چند ماه مونده به مرگش این کتاب رو کامل می‌کنه. تمامِ کتابش فقط و فقط سؤاله. سؤالایی که ذهن آدمو قلقلک می‌ده و با روح و روان آدم بازی می‌کنه.

این زیر چن‌تاشو که به نظرم بامزه‌ست می‌نویسم.

دفتر پرسش‌ها - پابلو نرودا
دفتر پرسش‌ها - پابلو نرودا


* چرا هواپیماهای خیلی بزرگ با بچه‌هاشان به آسمان‌گردی نمی‌روند؟

* چرا به هلی‌کوپترها نمی‌آموزند که از خورشید عسل بمکند؟

* اگر مُرده باشم و خودم خبر نداشته باشم، ساعت را از که بپرسم؟

* چرا درختان، شکوهمندیِ ریشه‌هاشان را در زیر خاک پنهان می‌کنند؟

* بهشت چند کلیسا دارد؟

* برگ‌های کدام یک بیشتر است: درخت گلابی یا کتابِ «در جستوجوی زمان گم‌شده»؟

* چرا برگ‌ها وقتی احساس زردی می‌کنند خودکشی می‌کنند؟

* چرا ابرها هرچه می‌گریند شاد و شادتر می‌شوند؟

* آیا صلح، صلح کبوتر است و جنگ، کار پلنگ؟

* راست است که در سرتاسر آسمان، دارند زَروَرَق پخش می‌کنند؟

* یک گربه چند سؤال دارد؟

* آیا این، همان خورشید دیروز است؟ یا این آتش با آن آتش فرق دارد؟

* کفی را که از آبجو سر می‌رود چگونه اندازه می‌گیریم؟

* اگر ما حرفمان را زده باشیم، دیگران تا کِی حرف می‌زنند؟

* ماه نوامبر چند ساله است؟

* پاییز با اینهمه پول زرد چه می‌خرد؟

* و برنج به که می‌خندد، با بی‌شمار دندان‌های سفیدش؟

* راست است که تمساح‌های حشری فقط در استرالیا یافت می‌شوند؟

* راست است شب‌ها بر فراز کشورم کرکسی سیاه پرواز می‌کند؟

* راستی چرا پنج‌شنبه خودش را به بعد از جمعه نمی‌اندازد؟

* چه کسانی از خوشحالی فریاد زدند، وقتی رنگ آبی به دنیا آمد؟

* دوچرخه‌ی بی‌صاحاب، آزادی‌اش را چگونه به‌دست آورد؟

* می‌دانی در پاییز زمین به چه می‌اندیشد؟

* و می‌دانی کدام سخت‌تر است، بذری را به دانه رساندن یا نهالی را چیدن؟

* هندوانه به چه می‌خندد وقتی به قتل رسیده‌است؟

* هرگز نیامدن بهتر از دیر کردن نیست؟

* عشق... عشـــق... عشـــــــق‌های آن زنان و عشـــــــق‌های آن مردان، اگر دیگر نیستند، کجا رفته‌اند؟

* دیروز... دیروز از چشمانم پرسیدم: کِی دوباره یکدیگر را می‌بینیم؟

* پس راست نبود که خدا در ماه زندگی می‌کند؟

* آیا 4 برای همه 4 است؟ آیا همه‌ی هفت‌ها برابرند؟

* نوری که زندانی به آن می‌اندیشد، همان نور است که بر تو می‌تابد؟

* چرا باغ در انتظار برف، خود را عریان می‌کند؟

* فاصلۀ بین خورشید و پرتقال به عددِ صحیح چند متر است؟

* خورشید را چه کسی بیدار می‌کند، وقتی بر تخت شعله‌ورش به خواب می‌رود؟

* از که می‌توانم پرسید: برای چه کاری به این جهان آمده‌ام؟

* در زندگی احمقانه‌تر از این هست که نامت «پابلو نرودا» باشد؟

* آیا نمی‌تواند یک بوسۀ بهاری هم تو را بکشد؟

* اندوه گوسفندی تنها، چه نام دارد؟

* اگر مگس‌ها عسل بسازند، زنبورها رنجیده‌خاطر خواهند شد؟

* عمر کرگدن از وقتی مهربان می‌شود، چقدر است؟

* آیا برگ‌ها در زمستان با ریشه‌ها زندگی مخفی دارند؟

* آیا آنکه همیشه منتظر بوده، از آنکه هرگز انتظار کسی را نکشیده، بیشتر رنج می‌برد؟

* انتهای رنگین‌کمان کجاست؟ در روح تو یا در افق؟

* که بود آن زن که وقتی خواب بودی، در رؤیاهایت با تو عشقبازی کرد؟

* اشیاءِ درونِ رؤیاها چه میشوند؟ آیا رهسپار خواب‌های دیگران می‌شوند؟

* و آیا پدری که در رؤیاهایت زندگی می‌کرد، با بیداری‌ات دوباره می‌میرد؟

* کجاست آن کودکی که من بودم؟ در من است هنوز یا رفته؟

* و آنجا که فضا به پایان می‌رسد، نامش مرگ است یا بی‌نهایت؟

* چرا امواج دریا از من همان را می‌پرسند که من از آن‌ها پرسیدم؟

* چرا از شهرهایی که بوی زن و ادرار می‌دهند بی‌زارم؟

* چگونه به لاک‌پشت بگویم که در کُندی از او پیشم؟

* آیا ما مهربانی را می‌آموزیم یا صورتکِ مهربانی را؟

* و مورچه با کدام ارقام، سربازان مُرده‌اش را از کل تفریق می‌کند؟

* گردباد وقتی ساکن است چه نام دارد؟

* کارِ اجباری هیتلر در دوزخ کدام است؟

پابلو نروداسؤالپرسشکتابمعرفی کتاب
چیزای جالبی که می‌بینم یا به ذهنم می‌رسه رو می‌ذارم اینجا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید