ویرگول
ورودثبت نام
پَراَنگیز
پَراَنگیزفکر های قبل خوابی....
پَراَنگیز
پَراَنگیز
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

چرا من؟ چرا اینجا؟

من گوشه نشین
من گوشه نشین

آقا یا خانوم گرامی ما به خودمون اومدیم و دیدم اکانت ساختیم گفتیم بعد این همه کتاب خوندن یواشکی تا صبح بیدار موندن و نور گوشی خوردن گرمای زیر پتو از ترس شک نکردن کسی بزار یه دستی بر قلم ببریم که آدما از وجودمون بی بهره نمودند گفتیم خوب بزار یک اسم جذاب و فاخر پیدا کنیم که هرچی نصف شبی با مغز نداشتمون فشار آوردیم جز صفحه ای سفید چیزی عایدمان نشد که نشد گفتیم حالا که آبی از مغزمان گرم نمیشود برویم از تکنولوژی و مغز دیگران بهره مند شویم دستی بر سرچ بردیم از این صفحه و آن صفحه مجازی میپریدیم به دنبال اسمی به قول امروزی ها پر ریزان اما هیچ عایدمان نشد نشسته بودیم در خانه زیر باد کولر و نی آب هندوانه ای بر کنج لبمان در حال فکر بودیم و هر چند دقیقه جرعه ای آب هندوانه بالا میدادیم که یه وقت از این فکر کردن ها فشارمان نیوفتد گفتیم خوب محتوای این خزعبلاتی که میخواهیم بنویسیم چیست دیدیم از هر دری سخنی ایست گاهی غمناک و اشک آور گاهی مسخره و منیجک بار گاهی شاعرانه و ادیبانه و گاهی دانشمندانه و علمی که پر خواننده را جوری بریزاند که قابل درمان نباشد اری همین است پر انگیز همانند محتوایش...
صبح کنکور....

۷
۴
پَراَنگیز
پَراَنگیز
فکر های قبل خوابی....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید