
سید تقی کمالی
در جهان متحول کنونی به نظر میرسد برخی رفتارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بهگونهای پیش میرود که نه تنها کلیت جهانیشدن را بلکه جوامع دارای واهمه از آن را در معرض تهدید قرار میدهد. پیامدهای تجاری، امنیتی و نظامی و انشعابات ناشی از تضاد منافع ازایندست موارد هستند که روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده و آغاز فرایند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) از آن جمله است.
جهانیشدن با تجارت آغاز و با فناوری توسعهیافته است. اینکه مدار ارتباطات بینالمللی با پیوند و همگرایی جوامع فضای مشترک معنایی و اقلیمی را شکل داده است و پیچیدگی و درهمتنیدگی تمامی مسائل و مناسبات جهانی را رقم زده است در این سالها با اما و اگرهای متعددی روبهرو است.
زیستن در فضای جهانی الزامات خاص خود را دارد که مبتنی بر الگوی عمل، رفتارها و اصول در تراز جهانی است. وابستگی، پیوستگی و برهمکنش امور از ویژگیهای شاخص جهانیشدن است که در آن برنامهریزی ضروری و مبرم است چرا که جهانیشدن کلان روندی است که در سپهر پیش روی جوامع قرار دارد، توقفپذیر نیست و انفعال در برابر آن قطعاً آثار ناخوشایندی بر جای خواهد گذاشت.
جهانیشدن زمینه انتقال سرمایه را در جغرافیایی بیمرز پدید آورده تا جهانی مسطح برای بهرهگیری از موقعیتها و امتیازها شکل بگیرد. درعینحال که بهرهگیری از سرمایهها و منافع حاصل از جهانیشدن گسترده شده است اما همانطور که اشاره شد نمیتوان بدون برنامه و تدبیر در این فضا بیمحابا اقدام و عمل کرد. مدیریت و کنترل شرایط در فضای جهانی پر اهمیت است همانطور که فرصتها توزیع میشود، مخاطرات و چالشها نیز دامنگیر همگان خواهد شد. برای رویارویی با شرایط و اقتضائات جهانی از درنگ و محاسبهگری گریزی نیست، برخی اقدامها میتواند تبعات مهلکی به دنبال داشته باشد. همچون تصمیمهایی که امثال بریتانیا و ایالات متحده در نظر دارند. آثار و نتایج جهانیشدن، چه مثبت و چه منفی به نسبت یا فراخور تقسیم میشود. در اینجا درایت و هوشمندی در مدیریت جوامع در عصر جهانیشدن اهمیت برجسته مییابد و نه انزوا، کنارهگیری و جدایی.
خاستگاه جهانیشدن که پیشینه آن به سده ۱۶ میلادی به واسطه گسترش تجارت و سپس رشد و تداوم آن در عصر صنعت میرسد، امروزه ابعادی وسیع و پردامنهای یافته است. آثار برآمده از جهانیشدن در عصر جدید از دهه ۱۹۹۰ بر مدار ارتباطات و اطلاعات پدیدار شده است. حتی اقتصاد و تجارت به عنوان منشأ اولیه جهانیشدن نیز متأثر از این مهم شدند. توسعه زیرساختها و گسترش کاربردها و دسترسپذیری به شبکهها، منابع و محتوا بر بستر ارتباطات و مخابرات منجر به رونقگرفتن اقتصاد بینالملل به واسطه شبکهای و فراملی شدن اقتصاد و جریان تولید و مبادله فراگیر و در نتیجه همگرایی فعالیتهای اقتصادی و تغییر در نظام بازار شد که خود گویای تحولی شگرف در تجارت جهانی است.
شکلگیری و گسترش صنایع بزرگ، بنگاههای کوچک و متوسط، شرکتهای نوپا و خوشههای کسبوکار در تعامل با ذینفعان دایره وسیعی از سازمانها، سندیکاها و گروهها را در خدمت تولید، معرفی و توزیع درمیآورند و زنجیره تأمین، تولید و مصرف را فرامرزی (اعم از محلی یا ملی) میکنند و میتوانند مناطق اقتصادی را در ابعاد مختلف به وجود آورند بهگونهای که تبدیل به مرکز ثقل حوزههای تخصصی دانشبنیان و فناورانه محور شوند. مشاغل و کسبوکارها به دلیل گستره دربرگیری با اقشار متعدد و صنوف متنوعی در ارتباط هستند و بنابر همین ویژگی در یک سازه اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرند که در آن نهادهای سیاستگذاری، علمی، اجرایی، مدنی و مردمی نقش حمایتی در کسبوکار را ایفا میکنند. در چنین موقعیتی همکاری در عین رقابت توأمان تقویتکننده نظام بازار و اقتصاد بخشی و فرابخشی میشود و جایگاه صنعت و کسبوکار را در مقیاس ملی و بینالمللی ارتقا میبخشد.
امروزه اقتصاد در رابطه با علم و فناوری است از همین رو است که اقتصاد دانشبنیان در جوامع مورد توجه و تأکید است و صاحبان اقتصاد بنابر میزان داراییهای فکری خود میتوانند با ایدهپردازی و نوآوری راهکارها و روشهای نو را ایجاد کرده و محصولات متنوع، جدید، بهصرفه و سازگار با محیطزیست تولید کنند. به همین نسبت اقتصاد در ارتباط با فرهنگ و سبک زندگی است. انسانها از طریق مصرف و کاربرد تولیدات و بهرهبرداری از کالاها و خدمات سبک زندگی خود را که هولوگرام فرهنگی است خلق کرده و بازنمایی میکنند. این همه ذیل یک پارادایم قرار میگیرد تا بتوان برای آن برنامه و راهبرد عملیاتی اتخاذ کرد و این چیزی نیست جز اقتصادی سازگار با موقعیت ملی و تمدنی که با عنوان اقتصاد مقاومتی معرفی شده است.
تأثیرپذیری و تأثیرگذاریهای علمی بیناتمدنی ماحصل جهانیشدن است. همانطور که اشاره شد جهانیشدن دورههای تاریخی مستمری را طی کرده است تا به امروز رسیده است. به همین تبع نگرشها نسبت به نتایج و دستاوردهای جهانیشدن در هر یک از کشورهای مرکز و پیرامون متفاوت است. قبل از تغییرات و رویکردهای اخیر در دنیا همچون برگزیت، برخی منتقدان کشورهای پیرامون و درحالتوسعه را بازنده جهانیشدن در مقایسه با امتیازات وسیع کشورهای مرکز میدانستند اما با مسائل جدیدی که در سیاستها و رویکردهای برخی کشورهای مرکز به نظر میرسد، تفکر متروپولیتن برای انحصارگرایی دستاوردهای جهانیشدن محصور در دستهبندیهای مرکز - پیرامون نمیشود. برخی قدرتهای اقتصادی و سیاسی تمایل چندانی ندارند در موازنهای جهانی سهم مشترکی داشته باشند. امتناع ایالات متحده برای مشارکت در سرمایهگذاری و تجارت با اتحادیه اروپا و کشورهای شرقی (لغو توافقنامههای ترانس آتلانتیک و ترانس پاسیفیک) با فرمان اجرایی رئیسجمهور جدید نمونه مشهود آن است. چنین رویههای مغرورانه وضعیت آسیبزنندهای است که در فضای تعاملی جهان حاضر لطمات بسیاری وارد میکند و عمده تأثیر آن هم متوجه خود این کشورها خواهد شد و از سوی دیگر میتواند جوامع، سازمانهای همکاری و بلوکهای منطقهای را تقویت کند که به نوبه خود موید نظم خودانگیختهای است که هر نظام اقتصادی به فراخور موقعیت و شرایط خود میتواند از آن تبعیت کند.
بیتردید مشارکت و همکاری در سرمایهگذاری و تجارت بر سرعت پیشرفت و توسعه جوامع اثرگذار است. تعریف و اجرای نظامنامههایی که بتواند موجب ترویج رشد اقتصادی، حمایت از ایجاد و حفظ مشاغل، افزایش نوآوری، بهرهوری و رقابت و بالابردن استانداردهای زندگی شود خواسته بسیاری از جوامع است. یک اقتصاد پویا در قالب هر نظام و اصول مبنایی با پیکربندی، تعریف و ترسیم مؤلفهها، راهبردها و راهکارهای مناسب میکوشد در نهایت به چنین نتایجی دست یابد. اینکه چگونه میتوان به دستاوردهای تعریف شده نائل آمد بستگی به شناخت و کاربست رهیافتها دارد که برای هر جامعه با جامعه دیگر الزاماً مشابه نیست و اقتصاد مقاومتی نیز به عنوان یک سند به بازیگران اقتصاد و سیاست در نظر و عمل این امکان را میدهد تا در شرایط، محدودیتها، الزامات، فرصتها و اقتضائات داخلی و خارجی مناسبترین راهبردها و راهکارها را برای نیل به نتایج مطلوب پیش بگیرند.
ارزشهای جهانمدارانه موضوع دیگری است که در مقیاس جهانی اجتنابناپذیر است و این بیشتر از آنکه وابسته به تفکرات غالب و مغلوب باشد برآمده از جوامع انسانی و ارزشهای جهانشمول آن است. «فرهنگ همه چیز» به واسطه گسترشیافتگی جهانی نمود عینیتری مییابد. گروهی در بسط آن و بخشی در مواجهه با آن دغدغهمندند. آنچه پروژه خواندن جهانیشدن در قالب جهانیسازی برای غربی یا آمریکایی شدن مطرح میشود در این بخش میگنجد. نباید آثار و نتایج جهانیشدن را در توانمندسازی و توسعه انسانی و ارتقای کیفیت و رفاه اجتماعی نادیده انگاشت بااینحال گسترش فناوری سطوحی از تجدد را متوجه جوامع میکند. اینک زمانهای است که محصولات فناورانه در سبد اقتصادی خانوار قرار گرفته است و جریان اطلاعات و فرهنگ جهانی به واسطه آن منتشر شده و در دسترس است. هر چند به واسطه قاعده عرضه و تقاضا است که سرمایهداری توسعه مییابد و رسانهای شدن جوامع و مصرف فناورانه از این موضوع مجزا نیست. فضای تجارت محدود و محصور نیست و ساحتهای تولید و مصرف در معیشت عمومی در ارتباط با صنایع و کسبوکارهای گوناگون و متنوعی قرار دارد. باید با برنامهریزی برای سرمایهگذاری و تولید، مدیریت مصرف، واردات و صادرات مبتنی بر مبانی نظری و عملی مشخص (موازنه منطقی اقتصاد مقاومتی با الزامات و اقتضائات جهانی) برای پویاسازی و تحرکبخشی به اقتصاد ملی اهتمام ورزید.
بیان شد که جهانیشدن یکی از کلان روندهای آینده است و در دل این کلان روند، روندهای متعددی قرار میگیرد که از آن جمله میتوان به مصرفگرایی، افزایش بدهی و مخاطرات زیستمحیطی اشاره کرد. منتقدان جهانیشدن ضمن اینکه منکر موفقیتهای متعدد آن نمیشوند اما از کاستیها و کمبودها در برخی جوامع مانند کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین گله میکنند مبنی بر اینکه سکانداران بهاصطلاح جهانیسازی چرا یک نسخه مشخص برای علاج گرفتاریهای این جوامع صادر و آن را اجرا نمیکنند درحالیکه در جهانی که داعیه برابری دارد همه در ایجاد دگرگونی سهیم هستند و این در حالی است که برخی جوامع خود در تغییر سرنوشت و بهبود زندگی خود نقشآفرینی و مسئولیتپذیری چندانی عهدهدار نمیشوند. رویههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول طی سالیان گذشته کمک به کشورها برای نقشآفرینی سازنده در عرصه بینالمللی بوده است و هم اینک برخی کشورها به ویژه بلوک شرق برای همافزایی اقتصادی و سیاسی خود با تأسیس اتحادیهها، سازمانهای همکاری و بانکهای سرمایهگذاری و توسعه زیرساخت در این امر میکوشند که در کنار جهانیشدن، منطقهگرایی را تقویت میکند. در رهیافت اقتصاد مقاومتی با رویکرد برونگرایی و درونزا بودن این چالشها قابل مرتفعشدن است و میتوان تعادل مناسبی در ابعاد ملی، منطقهای و بینالمللی برقرار کرد.
مهم است که بدانیم جهانیشدن جریانی طبیعی است و تمامی جوامع، فرهنگها و تمدنها بر هم تأثیر گذاشته و از هم تأثیر میپذیرند و دلیل آن روح سیالی است که ارزشهای جامعوی، فرهنگی و تمدنی دارند. غرب یک کلیت همگون نیست، همانطور که شرق اینطور نیست و منتفع شدن از مواهب و امتیازهای جهانیشدن نیازمند برخورداری از عقلانیت و برنامههای سازنده است تا بتوان در دنیای مبتنی بر دیپلماسی و تعامل از نتایج و رهاوردهای ارتباطات بینالملل به نفع توسعهیافتگی و گسترش میزان سرمایهگذاری و دستیافتن به سطوح بالایی از توانمندی و ابتکار عمل بهرهمند شد. این کاری است که کشورهای با اقتصاد نوظهور در آن تردید ندارند و آن را از برنامه به عمل منتج میکنند. برای دستیابی به رهیافت اقتصاد مقاومتی و افزایش توان تولید و اشتغالزایی، تأمل و کاربست به هنگام و هوشمندانه آموزههای جهانیشدن و بهرهگیری از فرصتهای همکاری و مشارکتهای بینالمللی با بهرهبرداری مؤثر از ظرفیتها و قابلیتهای ملی تمرکز بر مباحثی که مورد اشاره قرار گرفت کلیدی و ضروری است.
«اقتصاد مقاومتی و اقتضائات جهانی: جهانیشدن اقتصاد، فرهنگ و ارتباطات»؛ سید تقی کمالی، روزنامه جهان اقتصاد: ۲۳ فروردین ۱۳۹۶