سید تقی کمالی
سید تقی کمالی
خواندن ۳ دقیقه·۱۳ روز پیش

دانش‌آموختگی و مسئله انکار واقعیت

ممکن است با خطوط فکری و مباحث اندیشه‌ای یک مکتب یا ایدئولوژی مخالف باشیم اما نمی‌توانیم واقعیت یا اصل وجودی آن را انکار کنیم.
ممکن است با خطوط فکری و مباحث اندیشه‌ای یک مکتب یا ایدئولوژی مخالف باشیم اما نمی‌توانیم واقعیت یا اصل وجودی آن را انکار کنیم.

سید تقی کمالی

ممکن است هر فردی موافق یا مخالف هر اندیشه یا مکتبی باشد، اما این تفاوت می‌کند با اینکه واقعیت‌های پیرامونی جامعه را نشناسیم و  بخواهیم آن را نفی و انکار کنیم. ممکن است با خطوط فکری و مباحث اندیشه‌ای یک مکتب یا ایدئولوژی مخالف باشیم اما نمی‌توانیم واقعیت یا اصل وجودی آن را انکار کنیم. در این صورت مخالفت از مدار مدارا، نقد و یا اعتراض به تحجر، حذف و خشونت راهی می‌شود.

فرهیختگی به واسطه تعالی فرهنگی پدیدار می‌شود و فرهنگ انسان را از اصرار در قشریت، تعصب و اکنون زدگی رهایی می‌بخشد. دانش‌آموختگی که انسانیت را بیدار نکند و فرد را به ملاقات ارزش‌ها نرساند، نتوانسته فرهیختگی را سبب شود. در نظام آموزشی که فرهیختگی جای خود را به کسب مدارج و مدارک بدهد مدارا و مسالمت بر اساس نقد و استدلال جای خود را به خشونت آن هم از نوع علمی می‌دهد.

ادراک جهانی، فضای شناخت، فهم و تأمل است. ممکن است نوع اندیشه‌ای با ارزش‌ها و سطح مطالبات ما متفاوت باشد اما لزوماً نمی‌توان وجود آن اندیشه را به عنوان یک واقعیت انکار کرد. تنوع فرهنگی و تعدد نحله‌های فکری و مکاتب مذهبی در جهان موضوعی متداول و معمول است. تعارض و منازعه در قاموس فرهنگ و اندیشه چنانچه مدیریت نشود و به کنترل در نیاید در صدد هدم و نفی دیگری در عمل می‌شود و زایش خشونت را به دنبال خواهد داشت.

شکل‌گیری القاعده، طالبان و داعش نمود تشکیلاتی جریان سلفی‌گری منبعث از نحله فکری وهابیت ناشی از انشعاب مذهبی در جهان اسلام است. جایی که وفاق بر مبنای همگرایی و مدارا قربانی نفی و انکار واقعیت‌ها، مردود و باطل دانستن دیگری و مبارزه و خشونت‌طلبی شده است.

برای فهم جهان باید تمام عناصر و مؤلفه‌های کلیدی آن را شناخت. وقتی قرار  است در یک زیست‌بوم انسانی زندگی کنیم باید مختصات اندیشه‌ای آنان را نیز فهم کرد. این الزاماً پذیرش و تبعیت از آن اندیشه‌ها و نحله‌ها نیست بلکه تشخیص و تمایز نیاز به شناخت و فهم ماهیت و جایگاه وجودی آن اندیشه‌ها و رویکردها دارد.

نمی‌توان در این جهان زیست منطقی داشت اما نتوان با عناصر و اجزای آن ارتباط برقرار کرد. انسان‌ها متن جوامع و شاکله ساز فرهنگ آن هستند. طبیعت در کنار جامعه بنیان‌های فلسفی و ادراکی را می‌سازند. تا نتوانیم با انسان‌ها و طبیعت ارتباط برقرار کنیم این زیست منطقی شکل نمی‌گیرد بلکه نابهنجاری در ارتباطات ما با جهان مشهود و ملموس خواهد بود که سبب‌ساز ازهم‌گسیختگی و چالش‌های مستمر شده و در نهایت می‌تواند به تهدیدی برای بشریت منجر شده و در قالب خشونت‌ها، مبارزات و جنگ‌های خانمان‌برانداز بروز پیدا کند.

مواجهه با انبوه اطلاعات به دانش منتهی نمی‌شود در دانش‌اندوزی صرف نیز نمی‌توان لزوماً از بینش و ادراک  سراغ گرفت. هنگامی که دانش راه خود را از بینش منفک کند در اثربخشی خود خلل وارد کرده در فهم عالم دچار کژی می‌شود. سواد پایه آموزش است و آموزش دانش بدون تقویت بینش به یادگیری، درونی‌سازی، فهم و ادراک منجر نمی‌شود.

اگر در فرهنگ از حکمت، فرزانگی و خرد سخن به میان می‌آید یعنی اجتماع دانش و بینش در معنابخشی و ادراک ما نسبت به هستی مؤثر بوده و به عنوان انسان در رشد و تعالی جامعه نقش‌آفرین و اثربخش واقع شده‌ایم.

گاهی خود اطلاعات منشأ و عامل ضد ارتباط و سبب‌ساز کژکارکردی در تشخیص، فهم و ادراک می‌شود. انبوه اطلاعات چنانچه در مختصات فکری و اندیشه‌ای ما جور و هم‌راستا نشود نمی‌تواند در فهم ما از جهان پیرامون مؤثر واقع شود که هیچ خود عامل مزاحم در  فهم شدن و برقراری ارتباط با عناصر و وجوه هستی می‌شود.

 

«دانش‌آموختگی و مسئله انکار واقعیت»؛ سید تقی کمالی، روزنامه جهان اقتصاد: ۱۴ دی ۱۳۹۵

نظام آموزشیواقعیتفرهنگ
||نویسنده، پژوهشگر، تحلیلگر و روزنامه‌نگار / مشاور، مدرس و مربی|| *** [منتخبی از مقالات و یادداشت‌هایم را در اینجا می‌خوانید.] *** {ارتباط با من: kamalionline@gmail.com}
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید